کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تغایر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تغایر
/taqāyor/
معنی
۱. با هم اختلاف داشتن؛ مغایرت داشتن.
۲. به یکدیگر رشک بردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اختلاف، تفاوت، دگرگونی، مغایرت، جدایی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تغایر
واژگان مترادف و متضاد
اختلاف، تفاوت، دگرگونی، مغایرت، جدایی
-
تغایر
فرهنگ فارسی معین
(تَ یُ) [ ع . ] (مص م .) 1 - با هم مغایرت داشتن . 2 - بر یکدیگر رشک بردن .
-
تغایر
لغتنامه دهخدا
تغایر. [ ت َ ی ُ ] (ع مص ) تغایر زوجان ؛ یکدیگر را همسر دیگر خواستن یعنی به شک آوردن دیگری را. (از اقرب الموارد). || تغایر اشیاء؛ اختلاف آنها. (از اقرب الموارد). غیر همدیگر شدن . (آنندراج ).
-
تغایر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taqāyor ۱. با هم اختلاف داشتن؛ مغایرت داشتن.۲. به یکدیگر رشک بردن.
-
واژههای همآوا
-
تقعیر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) گود کردن .
-
تقعیر
لغتنامه دهخدا
تقعیر. [ ت َ ] (ع مص ) دور درشدن در سخن . (زوزنی ). به مغ فروشدن . || لب پیچیدن در سخن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || به اقصای دهن سخن گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)،یقال : قعر فی الکلام ؛ ای تشدق . ...
-
تقعیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taq'ir ۱. مقعر ساختن؛ گود کردن.۲. صیحه زدن؛ صدا درآوردن از بیخ حلق.
-
جستوجو در متن
-
مانندگی
واژگان مترادف و متضاد
تشابه، تناظر، شباهت، مشابهت، همانندی ≠ تغایر، تفاوت
-
دوگانگی
لغتنامه دهخدا
دوگانگی . [ دُن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ، اِ مرکب ) تغایر. مغایرت . اختلاف . دوگونگی . مقابل یگانگی . مقابل وحدت : بر سبوی دوگانگی زن سنگ تا ز خمی برآیدت ده رنگ . اوحدی .و رجوع به دوگانه شود.
-
اثنینیت
لغتنامه دهخدا
اثنینیت . [ اِ ن َ نی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) دوگانگی .- قائلین به اثنینیت ؛ ثنویّین .|| مؤلف کشاف اصطلاحات آرد: بودن طبیعت است که دارنده ٔ دو وحدت باشد و مقابل آن ، بودن طبیعت است که دارنده ٔ وحدت یگانه و یا دارای وحدتهای بسیار باشد و مراد از دو...
-
غیریت
لغتنامه دهخدا
غیریت . [ غ َ ری ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) بینونت و دوتایی . تغییر. غیر بودن . تغایر. دیگرگون بودن . بیگانگی . || نامعلومی و عدم تحقق . (ناظم الاطباء). رجوع به غیر شود. || در اصطلاح ،غیریت مقابل هو هویت است و به چند قسم تقسیم میشود که عبارتند از: غیر...
-
طول بلد
لغتنامه دهخدا
طول بلد. [ ل ِ ب َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بُعدِ آن باشد از مشرق یا مغرب . بعدش است از نهایت آبادانی ، خواهی این بعد را به معدل النهار با خط استوا گیر و خواهی بدان مدار که ایشان را موازی است زیرا که پاره های متشابه یک از دیگرنیابت دارند وز قبل...
-
مناط
لغتنامه دهخدا
مناط. [ م َ ](ع مص ) (از «ن و ط») مصدر میمی است . به چیزی درآویختن . (غیاث ) (آنندراج ). || (اِمص ) به معنی درآویختگی و پیچیدگی که حاصل بالمصدر است . (غیاث ) (آنندراج ). درآویختگی و پیچیدگی . (از ناظم الاطباء). || (اِ) صیغه ٔ اسم ظرف به معنی جای درآو...