کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعیین مسیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تعیین مقدار مصرف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← چندهگذاری
-
determinant 2
عامل تعیینکننده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] هر عامل یا واقعهای که بتواند در وضعیت سلامت یا دیگر ویژگیهای مشخص فرد یا جمعیت تغییراتی ایجاد کند متـ . تعیینکننده
-
تعیین قیمت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تقييم
-
تعیین میزان مد اب
دیکشنری فارسی به عربی
علامة مائية
-
تعیین میزان دید چشم
دیکشنری فارسی به عربی
فحص النظر
-
قابل تعیین و تخصیص
دیکشنری فارسی به عربی
قابل للتعيين
-
تعیین حدود کردن
دیکشنری فارسی به عربی
کثر
-
نقش تعیین كننده
دیکشنری فارسی به عربی
دور مصيري
-
تلقین و تعیین
فرهنگ گنجواژه
القا کردن.
-
joint targeting coordination board
هیئت هماهنگی تعیین هدف مشترک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] افسران مرکز عملیات فرماندهی که با توجه به اهمیت و ترتیب تقدم هدفها، اقدام به گزینش هدفهایی میکنند که انهدام آنها برای موفقیت عملیات ضرورت دارد
-
social determinants of health
تعیینکنندههای اجتماعی سلامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] شرایطی که در آن افراد زاده میشوند و رشد میکنند و زندگی و کار میکنند و پیر میشوند و نیز سامانههایی که برای مقابله با بیماریها بنیان میگذارند
-
طرح از پیش تعیین شده
دیکشنری فارسی به عربی
الخطة المدبرة
-
اسبابی که برای تعیین زمان دقیق (مخصوصا در موسیقی) بکار میرود
دیکشنری فارسی به عربی
مترونوم
-
جستوجو در متن
-
route
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسیر، راه، جاده، خط سیر، سمت، طرف، جریان معمولی، مسیر چیزیرا تعیین کردن
-
routes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسیرها، مسیر، راه، جاده، خط سیر، سمت، طرف، جریان معمولی، مسیر چیزیرا تعیین کردن