کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعنیس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تعنیس
لغتنامه دهخدا
تعنیس . [ ت َ ] (ع مص ) دیر ماندن دختر در خانه بی شوی . یقال : عنست الجاریة و کذا عنست (مجهولاً)؛ ای طال مکثها فی اهلها بعد ادراکها حتی خرجت من عداد الابکار و لم تتزوج بعد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نادادن نکاح دختر را و دیر...
-
واژههای همآوا
-
تانیس
واژگان مترادف و متضاد
الفت دادن، انس دادن، خوگر کردن، دمساز کردن
-
تأنیث
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - علامت مؤنث به کلمه عربی ملحق کردن . 2 - مؤنث خواندن . 3 - مادگی .
-
تأنیس
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) دمساز کردن ، انس دادن .
-
تانیس
لغتنامه دهخدا
تانیس . (اِخ ) از شهرهای مصر باستان در میان مصب نیل که مقر پادشاهان «هیکسُس » و منشاء بیست ویکمین سلاله ٔ سلطنتی مصر بود.
-
طانیس
لغتنامه دهخدا
طانیس . (اِخ ) بنابر قول ابن رسته ، نام رودی است که به دریای لازق جاری و داخل میشود. (حاشیه ٔ مجمل التواریخ والقصص ).
-
تانیث
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ta'nis مؤنث بودن.