کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعمیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تعمیه
/ta'miye/
معنی
۱. [مجاز] پوشیده ساختن معنی؛ معما گفتن.
۲. (ادبی) در بدیع، بیان مطلبی به قلب و تصحیف و تبدیل کلمات یا بیان کردن مطلبی به شکل رمز و غوامض حساب که پس از تفکر و تعمق بسیار معنی آن کشف شود.
۳. [قدیمی] نابینا کردن؛ کور کردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تعمیه
فرهنگ فارسی معین
(تَ یِ) [ ع . تعمیة ] (مص م .) 1 - کور کردن ، نابینا ساختن . 2 - معما گفتن .
-
تعمیه
لغتنامه دهخدا
تعمیه . [ ت َ ] (ع مص ) بناحق ستم کردن بر کسی ودشمنی و سختی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
تعمیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تعمیَة] ta'miye ۱. [مجاز] پوشیده ساختن معنی؛ معما گفتن.۲. (ادبی) در بدیع، بیان مطلبی به قلب و تصحیف و تبدیل کلمات یا بیان کردن مطلبی به شکل رمز و غوامض حساب که پس از تفکر و تعمق بسیار معنی آن کشف شود.۳. [قدیمی] نابینا کردن؛ کور ...
-
تعمیه
واژهنامه آزاد
تعمیه: نابیناکردن, کورکردن, پوشیده ساختن معنی 1 - ( مصدر ) کور کردن نابینا ساختن . 2 - پوشیدن . 3 - پوشیده گفتن معمی گفتن . 4 - بیان کردن امری بوسیل. قلب و تصحیف و تبدیل کلمات یا بوسیل. رموز و محاسبات ابحدی که پس از تعمق کشف گردد . بناحق ستم کردن بر ...
-
واژههای مشابه
-
تعمیة
لغتنامه دهخدا
تعمیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) پوشیده کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار). پوشانیدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). پوشیدن : عمی معنی البیت تعمیة؛ پوشید آن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پوشیدن چیزی را و بمعنی معما گفتن ... مجاز است . (...
-
تعمیه کردن
لغتنامه دهخدا
تعمیه کردن . [ ت َ ی َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ایراد کردن سخن خواه نظم باشد و یا نثر بطور معما. (ناظم الاطباء). و رجوع به تعمیة شود.
-
تعمیه گفتن
لغتنامه دهخدا
تعمیه گفتن . [ ت َی َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) معما گفتن . (ناظم الاطباء). کلام مشکل و پیچیده گفتن . گفتن کلامی که معانی آن پوشیده و ناصریح باشد. و رجوع به تعمیة و ماده ٔ قبل شود.
-
جستوجو در متن
-
عُمِّيَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
مخفي کرده است - پنهان کرده است (کلمه عميت ماضي مجهول از باب تفعيل ، يعني تعميه است ، و تعميه به معناي پنهان کردن است)
-
ثبج
لغتنامه دهخدا
ثبج . [ ث َ ] (ع مص ) تعمیه کردن در بیان چیزی .
-
مثبج
لغتنامه دهخدا
مثبج . [ م ُ ث َب ْ ب ِ ] (ع ص ) آن که تعمیه کند در سخن و خط و بیان نکند آن را.(آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که در سخن و یا مکتوب تعمیه می کند و آن را درهم و مغشوش می گذارد. (ناظم الاطباء). و رجوع به تثبیج شود.
-
کور ساختن
لغتنامه دهخدا
کور ساختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) نابینا کردن . کور کردن . از نعمت بینایی محروم کردن : اِغْشاء؛ کور ساختن . تعمیة؛ کور ساختن . (منتهی الارب ). و رجوع به کور کردن شود.
-
صرف نظر
لغتنامه دهخدا
صرف نظر. [ ص َ ف ِ ن َ ظَ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) چشم پوشی . اغماض .گذشت . تعمیة. غمض عین . رجوع به صرف نظر کردن شود.
-
نادیده گرفتن
لغتنامه دهخدا
نادیده گرفتن . [ دی دَ / دِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) غمض عین . چشم پوشی کردن . به روی خود نیاوردن . ندیده انگاشتن . تعمیه .