کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعلیم دادن به پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تعليم
دیکشنری عربی به فارسی
پرسش نامه مذهبي , کتاب سوال وجواب ديني , تعليم ودستور مذهبي , شهريه , حق تدريس , تعليم , تدريس , اموزانه
-
تعلیم دیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. آموختن، آموزش دیدن، یاد گرفتن ۲. تربیت شدن، بارآمدن، پرورش یافتن
-
تعلیم گرفتن
واژگان مترادف و متضاد
یاد گرفتن ≠ تعلیمدادن
-
پیر تعلیم
لغتنامه دهخدا
پیر تعلیم . [ رِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) معلم علوم دینی . (آنندراج ) (شرفنامه ) : دل من پیر تعلیم است و من طفل زبان دانش دم تسلیم سر عشر و سر زانودبستانش .خاقانی .
-
تعلیم خانه
لغتنامه دهخدا
تعلیم خانه . [ ت َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) مدرسه . دبستان . (ناظم الاطباء) : در تعلیم خانه ٔ «قل ان کنتم تحبون اﷲ» این آموخته . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 136).
-
تعلیم بردار
دیکشنری فارسی به عربی
سلس
-
تعلیم ودستور مذهبی
دیکشنری فارسی به عربی
تعليم
-
تعلیم و تربیت
فرهنگ گنجواژه
پرورش.
-
تعلیم و تعلم
فرهنگ گنجواژه
پرورش، آموزش.
-
جستوجو در متن
-
مر
دیکشنری عربی به فارسی
اموزاندن , اموختن به , راهنمايي کردن , تعليم دادن(به) , ياد دادن (به) , ترتيب دادن , مقدر کردن , وضع کردن , امر کردن , فرمان دادن
-
instruct
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستور دادن، یاد دادن، اموختن به، راهنمایی کردن، تعلیم دادن، اموزاندن
-
اصغ
دیکشنری عربی به فارسی
تعليم از راه گوش دادن , گوش دادن (به) , استماع کردن , نجوا کردن
-
instructs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستور می دهد، یاد دادن، اموختن به، راهنمایی کردن، تعلیم دادن، اموزاندن
-
instructed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستور داد، یاد دادن، اموختن به، راهنمایی کردن، تعلیم دادن، اموزاندن