کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعلیق ناباوری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
suspension of disbelief
تعلیق ناباوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] تمایل تماشاگر به باورداشت نمایش و قراردادهای آن
-
واژههای مشابه
-
تعليق
دیکشنری عربی به فارسی
بي تکليفي , وقفه , تعليق , عنوان , سرلوحه , عنوان دادن , توضيح , تفسير , سفرنگ , تقريظ , رشته يادداشت , گزارش رويداد , توقف , تعطيل , ايست , اويزان , اويزاني , اندروا , اونگان , اندروايي , اويزش
-
suspension system
سامانۀ تعلیق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سامانهای شامل تجهیزات هیدرولیکی (hydraulic) و اجزای اصطکاکی و فنرهای مارپیچ و بیضوی و لاستیکی و هوایی که ازطریق آن بدنۀ وسیلۀ نقلیه بر روی چرخها قرار میگیرد
-
acoustic levitation
تعلیق آکوستیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] معلق نگه داشتن جسم در محیط شاره با استفاده از امواج صوتی پرشدت
-
double suspension
تعلیق مضاعف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] دو نغمۀ ناملایم یک آکورد که امتدادیافتۀ دو نغمۀ ملایم از آکورد قبلیاند و اغلب بهصورت متصل و پایینرونده حل میشوند
-
تعلیق زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) ثبت کردن ، یادداشت کردن .
-
تعلیق کردن
لغتنامه دهخدا
تعلیق کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) یادداشت کردن : نامه نبشته آمد بر این نسخت که تعلیق کرده آمده است . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 81). این همه دیدم بر تقویم این سال تعلیق کردم . (تاریخ بیهقی ایضاً ص 224). فاضلی از خاندان منصور خاسته بود نام وی مسعود، د...
-
تعليق جانبي
دیکشنری عربی به فارسی
بکنار , جداگانه , بيک طرف , جدا از ديگران , درخلوت , صحبت تنها , گذشته از
-
تعلیق دادخواست
دیکشنری فارسی به عربی
إيقاف الدعوي
-
suspending power
توان تعلیقکنندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] در محلولهای دارای عامل سطحفعال، اثربخشی برخی مواد مشخص که به تعلیق ذرات نامحلول در حلاّل منجر میشود
-
air suspension system
سامانۀ تعلیق هوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سامانۀ تعلیق دارای شیرهای خودتراز هوا (self-levelling valves) که نیروهای ناشی از عدم تقارن در بارگیری و قوسپیمایی را خنثی میکند
-
chain suspension
تعلیق زنجیرهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] تسلسل دو یا چند تعلیق بهطوریکه نتِ حلِ یک تعلیق به نتِ تهیۀ (prepared note) تعلیق بعدی تبدیل شود
-
بحالت تعلیق دراوردن
دیکشنری فارسی به عربی
استحلب
-
تعلیق اجرای حکم
دیکشنری فارسی به عربی
إيقاف الحکم