کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعلم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
طالم
لغتنامه دهخدا
طالم . [ ] (اِخ ) نام شهری است که در جنوب اراضی یهودا در میانه ٔ زیف و بعلوت واقع بود. (یوشع 15، 24) (قاموس مقدس ).
-
طالم
لغتنامه دهخدا
طالم . [ ل ِ ] (ع ص ) نان پز. ج ، طلمة. (منتهی الارب ). خباز. نانوا. || (اِ) زرنیخ زرد.
-
تالم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [عربی] ta'allom ۱. دردمند شدن؛ آزرده شدن.۲. دردناک شدن.۳. دردمندی.
-
تَعْلَمَ
فرهنگ واژگان قرآن
تا بداني - تا بشناسي(علم به معناي احتمال صد در صد است ، بطوري که حتي يک در صد هم احتمال خلاف آن داده نميشود . )
-
تَعْلَمُ
فرهنگ واژگان قرآن
مي داني(علم به معناي احتمال صد در صد است ، بطوري که حتي يک در صد هم احتمال خلاف آن داده نميشود . )
-
جستوجو در متن
-
فرهیختن
دیکشنری فارسی به عربی
تعلم
-
دانش اموختن
دیکشنری فارسی به عربی
تعلم
-
اموختن
دیکشنری فارسی به عربی
تعلم , خيمة , علم , لقن
-
تعلیم دادن
دیکشنری فارسی به عربی
احدس , تعلم , علم , مثقاب , نور
-
تربیت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تعلم , جيل , حرض , قطار , موخرة
-
فراگرفتن
دیکشنری فارسی به عربی
ابتلع , امتص , تعلم , شکل , ظرف
-
یادگیری
واژگان مترادف و متضاد
۱. آموزش، تعلم ۲. آموزشی ۳. تعلیم
-
آموزش
واژگان مترادف و متضاد
پرورش، تحصیل، تدریس، تعلم، تعلیمی، تعلیمات، درس، فراگیری، یادگیری
-
تدریجتدریس
واژگان مترادف و متضاد
۱. آموزش، تعلم، ۲. درس دادن، درس گفتن ≠ تحصیل
-
دانشگاه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) 1 - جای دانش ، محل تعلیم و تعلم دانش . 2 - مؤسسة علمی وسیع شامل چند دانشکده و مؤسسه .