کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعلق یافتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تعلق یافتن
لغتنامه دهخدا
تعلق یافتن . [ ت َ ع َل ْ ل ُ ت َ ] (مص مرکب ) پیوستگی و اتصال و ارتباط یافتن . تعلق گرفتن . پیوند گرفتن : چون تعلق یافت نان با بوالبشرنان مرده زنده گشت و باخبر. مولوی .و رجوع به تعلق و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
واژههای مشابه
-
تعلق داشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. متعلقبودن ۲. دلبستگی داشتن، علاقه داشتن ۳. وابسته بودن
-
تعلق خاطر
فرهنگ واژههای سره
وابستگی، دلبستگ
-
خاص تعلق
لغتنامه دهخدا
خاص تعلق . [ خاص ص ت َ ع َل ْ ل ُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) اراضی مخصوص به حکومت که از اشخاص مرده ٔ بی وارث ضبط شده است . (ناظم الاطباء).
-
تعلق داشتن
لغتنامه دهخدا
تعلق داشتن . [ ت َ ع َل ْ ل ُ ت َ ] (مص مرکب ) پیوند داشتن . بستگی داشتن علاقه و دلبستگی داشتن . دوستی و محبت داشتن . خواهانی . کشش و پیوستگی : دلی که با سر زلفت تعلقی داردچگونه جمع شود با چنین پریشانی . سعدی .با چو تو روحانیی تعلق خاطرهرکه ندارد دوا...
-
تعلق کردن
لغتنامه دهخدا
تعلق کردن . [ ت َ ع َل ْ ل ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پیوستگی . توجه کردن . روی آوردن : ز هست و نیست ، خداوند هست و نیست ، بری است بدین دو، خلق تعلق کند، نه خالق بار. ناصرخسرو.من به اعتماد تو تعلق به گواهی درخت کردم . (کلیله و دمنه ). رجوع به تعلق و دیگر ...
-
تعلق گرفتن
لغتنامه دهخدا
تعلق گرفتن . [ ت َ ع َل ْ ل ُ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) اتصال و ارتباط داشتن . پیوستگی داشتن : سعی نکنم در شکست هیچ چیز که بیعت به آن تعلق گرفته . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 316). و خدا چنانکه داناست بر آنکه من آن را بگردن گرفته ام داناست بر آنکه من وفا خوا...
-
تعلق گسل
لغتنامه دهخدا
تعلق گسل . [ ت َ ع َل ْ ل ُ گ ُ س ِ / س َ ] (نف مرکب ) آنکه به چیزی درنیامیزد. (آنندراج ) (بهار عجم ). آزاد از علایق دنیوی و بی تعلق و بی علاقه . (ناظم الاطباء) : نه تن ز جان تعلق گسل توان پرداخت نه فرصتی که به این مشت گل توان پرداخت . رضی دانش (از آ...
-
تعلق به
دیکشنری عربی به فارسی
باز گو کردن , گزارش دادن , شرح دادن , نقل کردن , گفتن
-
تعلق گرفتن
دیکشنری فارسی به عربی
جمع
-
تعلق خاطر
دیکشنری فارسی به عربی
عقد
-
تعلق داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
عد
-
تعلق واقعی مالیات
دیکشنری فارسی به عربی
حادثة