کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعلقات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تعلقات
مترادف و متضاد
علایق، وابستگیها، تعلقها
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تعلقات
واژگان مترادف و متضاد
علایق، وابستگیها، تعلقها
-
تعلقات
لغتنامه دهخدا
تعلقات . [ ت َ ع َل ْ ل ُ ] (ع اِ) مأخوذ از تازی ، علایق و دلبستگی و ارتباط. (ناظم الاطباء). || متعلقات و ارتباطات و عقار و تملکات . (ناظم الاطباء).- تعلقات دنیوی ؛ علایق دنیوی و دلبستگی به این جهان . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
وارسته
فرهنگ نامها
(تلفظ: vāraste) رها شده از تعلقات ، به ویژه تعلقات دنیایی ، آزاده ؛ آزاد ، رها .
-
خور و شهوت
فرهنگ گنجواژه
تعلقات دنیائی.
-
مال و فرزند
فرهنگ گنجواژه
تعلقات دنیائی.
-
علایق
واژگان مترادف و متضاد
ارتباط، بستگیها، تعلقات، وابستگیها
-
آش و پلو
فرهنگ گنجواژه
خوراک،تعلقات دنیوی.
-
خشت و گل
لهجه و گویش تهرانی
خانه محقر،تعلقات دنیا
-
وارسته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) vāraste ۱. آنکه تعلقات دنیوی ندارد؛ آزاده.۲. آزاد؛ رهاشده.
-
متجرد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] motajarred ۱. عریان؛ برهنه.۲. [مجاز] خالی از تعلقات مادی و دنیوی.
-
وارستگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) vārastegi ۱. تعلقات دنیوی نداشتن؛ وارسته و آزاده بودن.۲. [قدیمی] آزادی؛ رهایی.
-
انغماس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'enqemās ۱. فروشدن در آب؛ زیر آب رفتن.۲. (تصوف) فرورفتن در مادیات و تعلقات جسمانی که انسان را از توجه به عالم قدس باز دارد.
-
stylistic attribute, stylistic boundary marker
شاخصۀ سبکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ویژگی یا شاخصۀ ظاهری یک دستساخته نظیر رنگ و نقش که ممکن است بازتابی از تعلقات و مرزبندیهای سرزمینی باشد و براساس آن میتوان به طبقهبندی سبکی دست زد
-
fragile state
دولت شکننده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] دولتی ناکارامد و فاسد که با تکیه بر اقتصادی بیمار و غالباً تکمحصولی بر جامعهای با تعلقات سیاسی محلی و قومی و قبیلهای حکومت میکند