کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعقیب کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تعقیب کردن
مترادف و متضاد
۱. دنبال کردن، پیگیری کردن، ادامه دادن
۲. تحتتعقیب قرار دادن
دیکشنری
chase, follow, hunt, pursue, tag
-
جستوجوی دقیق
-
تعقیب کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. دنبال کردن، پیگیری کردن، ادامه دادن ۲. تحتتعقیب قرار دادن
-
تعقیب کردن
لغتنامه دهخدا
تعقیب کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پی کردن . دنبال کردن مجرم یا متهمی را جهت دادرسی .
-
تعقیب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اتل , بدلة , تابع (فعل ماض) , ثوم معمر , ذيل , کلب الصيد , مطاردة
-
واژههای مشابه
-
تعقیب شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. دنبالشدن، پیگیری شدن ۲. تحت تعقیب قرارگرفتن
-
radar flight-following
تعقیب راداری پرواز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] دیدبانی و مشاهدۀ فرایند پرواز هواگرد رادارشناخته بر روی رادار سامانۀ ناوبری
-
منع تعقیب کیفری
دیکشنری فارسی به عربی
تبرية
-
قابل تعقیب قانونی
دیکشنری فارسی به عربی
صالح
-
تعقیب و گریز
فرهنگ گنجواژه
پیگیری شکار.
-
تحت تعقیب قانونی قرار دادن
دیکشنری فارسی به عربی
تابع (فعل ماض)
-
کاپیتولاسیون (منع تعقیب قضایی اتباع بیگانه)
دیکشنری فارسی به عربی
الحصانة القضائية
-
جستوجو در متن
-
chased
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعقیب شد، وادار به فرار کردن، دنبال کردن، تعقیب کردن، شکار کردن
-
sue
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکایت کنید، تعقیب کردن، تقاضا کردن، تعقیب قانونی کردن، دعوی کردن
-
sues
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکایت می کند، تعقیب کردن، تقاضا کردن، تعقیب قانونی کردن، دعوی کردن