کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعغل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تعغل
واژهنامه آزاد
کرخر
-
واژههای همآوا
-
تعقل
واژگان مترادف و متضاد
۱. استدلال، تامل، تفکر، فکر ۲. اندیشیدن، اندیشه کردن ۳. خردمندی
-
تعقل
فرهنگ فارسی معین
(تَ عَ قُّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) اندیشه کردن . 2 - (اِمص .) خردمندی .
-
تعقل
لغتنامه دهخدا
تعقل . [ ت َ ع َق ْ ق ُ ] (ع مص ) در یکدیگر آوردن انگشتان هر دو دست را تا بر شتر ایستاده سوار شود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پای را دوتاکرده بر بن ران یا پیش مقدم زین نهادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطبا...
-
تعقل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ta'aqqol هوش و خرد پیدا کردن و به نیروی عقل به امری پی بردن؛ از روی فکر و خرد به کاری اندیشیدن.
-
تعقل
واژهنامه آزاد
از روی عقل وخرد به کاری فکر کردن