کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعظیم کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تعظیم کردن
مترادف و متضاد
تکریم کردن، بزرگ داشتن، احترام کردن، کرنش کردن
دیکشنری
bow, curtsy
-
جستوجوی دقیق
-
تعظیم کردن
واژگان مترادف و متضاد
تکریم کردن، بزرگ داشتن، احترام کردن، کرنش کردن
-
تعظیم کردن
لغتنامه دهخدا
تعظیم کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) توقیر نمودن و احترام کردن . (ناظم الاطباء). بزرگداشت . بزرگ داشتن : شاه دید او را و بس تعظیم کردمخزن زر را بدو تسلیم کرد. مولوی .|| سلام با کرنش کردن . (ناظم الاطباء). دوتا شدن به قصد تکریم و زمین بوس . و رجوع ب...
-
تعظیم کردن
دیکشنری فارسی به عربی
انحناء , قوس
-
واژههای مشابه
-
حرف تعظیم
لغتنامه دهخدا
حرف تعظیم . [ ح َ ف ِت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حرف تعجب . شمس قیس در عنوان حرف تعظیم و تعجب گوید: الفی است که در اواخر بعضی نعوت فایده ٔ تعظیم و تعجب دهد، چنانکه پاکا آفریدگارا، بسا مال که فلان دارد. و چنانکه شاعر گوید:اگر شاه غازی نکردی هنرور ا...
-
تعظيم القضايا
دیکشنری عربی به فارسی
بزرگ نماياندن مشکلات
-
تعظیم و تکریم
فرهنگ گنجواژه
بزرگداشت.
-
جستوجو در متن
-
titubate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعظیم کردن
-
تواضع کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. فروتنی کردن، خضوع کردن ۲. تعظیم کردن، ادای احترام کردن
-
bows
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لگد زدن، تعظیم، کمان، قوس، سجود، سرتکان دادن، خم شدن، تعظیم کردن، خم کردن، سر فرود اوردن، خمیده شدن، خمیدن، سجود کردن
-
bow
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعظیم، کمان، قوس، سجود، سرتکان دادن، خم شدن، تعظیم کردن، خم کردن، سر فرود اوردن، خمیده شدن، خمیدن، سجود کردن
-
تصغیر
واژگان مترادف و متضاد
۱. استحقار، تحقیر، خوارداشت، کوچکشماری ≠ تعظیم ۲. حقیر کردن، خوار داشتن ≠ بزرگ داشتن ۳. کوچک کردن ≠ تعظیم
-
becked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بکشد، تعظیم کردن، سرتکان دادن
-
becking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بکینگ، تعظیم کردن، سرتکان دادن