کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعشق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تعشق
/ta'aššoq/
معنی
۱. عاشق شدن؛ عشق ورزیدن.
۲. اظهار عشق کردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. آرزومندی، اشتیاق، عشقورزی، تعطف، تمایل، خاطرخواهی، رغبت، عاشقی، عشق، علاقه، علقه، مهر، مهرورزی ≠ بیزاری، نفرت
۲. عاشق شدن، عاشقی کردن، مهرورزیدن، مهرورزی کردن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تعشق
واژگان مترادف و متضاد
۱. آرزومندی، اشتیاق، عشقورزی، تعطف، تمایل، خاطرخواهی، رغبت، عاشقی، عشق، علاقه، علقه، مهر، مهرورزی ≠ بیزاری، نفرت ۲. عاشق شدن، عاشقی کردن، مهرورزیدن، مهرورزی کردن
-
تعشق
فرهنگ فارسی معین
(تَ عَ شُّ) [ ع . ] (مص ل .) عاشقی کردن .
-
تعشق
لغتنامه دهخدا
تعشق . [ ت َ ع َش ْ ش ُ ] (ع مص ) عشق نمودن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). عاشقی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). تکلف عشق . (از اقرب الموارد). عشق و عشق ورزی و محبت و دوستی . (ناظم الاطباء).
-
تعشق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] ta'aššoq ۱. عاشق شدن؛ عشق ورزیدن.۲. اظهار عشق کردن.
-
جستوجو در متن
-
رغبت
واژگان مترادف و متضاد
آرزو، آرزومندی، اشتیاق، تعشق، تمایل، خواست، میل، هوس
-
عشق ورزی
لغتنامه دهخدا
عشق ورزی . [ ع ِ وَ ] (حامص مرکب ) عشق ورزیدن . تعشق . تصابی .
-
خاطرخواهی
واژگان مترادف و متضاد
تعشق، دلبستگی، دلدادگی، شیفتگی، عشق، علاقه، علاقهمندی، محبت، مهر ≠ بیزاری
-
عشق
واژگان مترادف و متضاد
تعشق، خلت، دوستی، شیفتگی، علاقه، محبت، مودت، مهر، وداد ≠ نفرت
-
علقه
واژگان مترادف و متضاد
بستگی، بند، پیوستگی، تعشق، تعلق، تمایل، عقد، علاقه، وابستگی
-
اشتیاق
واژگان مترادف و متضاد
آرزومندی، تعشق، رغبت، شوق، عطش، علاقه، میل، وجد، هوس
-
تغزل
واژگان مترادف و متضاد
۱. تعشق، عشقورزی، غزلسرایی، مغازله ۲. عشقبازی کردن، مغازله کردن ۳. شعر عاشقانه گفتن
-
آرزومندی
واژگان مترادف و متضاد
۱. اشتیاق، رغبت، شوق، میل ۲. تعشق، شیفتگی، عاشقی، هواداری ۳. تحسر، حسرت
-
سگ چرخ
واژهنامه آزاد
رانندگی بیهوده با خودرو. رانندگی با خودرو برای یافتن زن خیابانی و یا تور کردن مرد مناسب برای وقت گذرانی یا تعشق.
-
متعشق
لغتنامه دهخدا
متعشق . [ م ُ ت َ ع َش ْ ش ِ ] (ع ص ) عاشقی نماینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عاشق . (ناظم الاطباء). و رجوع به تعشق شود.