کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعزية پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تعزیه گردان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] ta'ziyegardān گرداننده و ادارهکنندۀ تعزیه؛ کارگردان تعزیه.
-
تعزیه خوان
لهجه و گویش تهرانی
مجری نمایش مذهبی
-
تعزیه گردان
لهجه و گویش تهرانی
هدایت کننده
-
تعزیه پهلوان کچل
لهجه و گویش تهرانی
جنجال
-
روضه و تعزیه
فرهنگ گنجواژه
مراسم مذهبی.
-
جستوجو در متن
-
معین البکا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: معینالبکاء] [منسوخ] mo'inolbokā کسی که تعزیه را اداره میکرد؛ تعزیهگردان؛ یاریدهندۀ گریه.
-
دلداری
دیکشنری فارسی به عربی
تعزية
-
تسلی
دیکشنری فارسی به عربی
تعزية
-
تسلیت
دیکشنری فارسی به عربی
تعزية
-
شبیه،شبیه خوانی
لهجه و گویش تهرانی
تعزیه
-
سوگواره
واژگان مترادف و متضاد
تعزیه، تعزیهگردانی، نمایش مذهبی
-
ماتمداری
واژگان مترادف و متضاد
پرسه، تعزیه، سوگواری، عزاداری
-
شبیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] šabih ۱. مانند؛ همانند.۲. تعزیه.
-
شبیه نامه
لهجه و گویش تهرانی
کتاب تعزیه و شبیه خوانی
-
شبیه سازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] šabihsāzi ۱. ساختن چیزی از روی چیزی؛ ساختن نظیری از روی یک اثر ادبی.۲. ساختن شرایطی مصنوعی برای انجام دادن فرایندی.۳. تعزیهخوانی کردن؛ برگزار کردن تعزیه.