کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعریج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تعریج
لغتنامه دهخدا
تعریج . [ ت َ] (ع مص ) خمانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تمییل بنا و نهر. (از اقرب الموارد). جنبانیدن (چمانیدن ؟) بنا. (تاج المصادر بیهقی ). || میل کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خم شدن از جانبی بجانب دیگر. (از اقرب الموارد). || ایستادن...
-
جستوجو در متن
-
توقف نمودن
لغتنامه دهخدا
توقف نمودن . [ ت َ وَق ْ ق ُ ن ُ / ن ِ/ ن َ دَ ] (مص مرکب ) توقف کردن . (ناظم الاطباء). تلعلم . تکثم . تعریج . (از منتهی الارب ) : خبر رسید که مردم اصطخر عهد بشکستند و عامل او را بکشتند وچندان توقف نمود که جور را بستد، در سال سی ام از هجرت . (فارسنام...
-
تعاریج
لغتنامه دهخدا
تعاریج . [ ت َ ] (ع اِ) نوعی موزائیک . (دزی ). قسمی تزیین در بنا : چنان معمور شد که چشم از تصاویر و تعاریج آن سیر نگشتی . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ اول تهران ص 439). || نواری از پارچه ٔ چین دار. (دزی ). از عبارتی که دزی نقل کرده است ، نوعی دالان پیچ در ...
-
درنگ کردن
لغتنامه دهخدا
درنگ کردن . [ دِرَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پائیدن . دیر ماندن . مولیدن . فرغول . (یادداشت مرحوم دهخدا). اهمال کردن . کوتاهی کردن . مسامحه کردن . بر جای ماندن . مبادرت به کاری نکردن . تأمل کردن . سوختن وقت . تأخیر کردن . طول دادن . در تعویق و تأخیر اند...