کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعذی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تعذی
مترادف و متضاد
آزار، تعذیب، شکنجه، عذاب
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تعذی
واژگان مترادف و متضاد
آزار، تعذیب، شکنجه، عذاب
-
واژههای همآوا
-
تازی
واژگان مترادف و متضاد
۱. عرب ≠ عجم ۲. تازیک، عربی ۳. زبانعربی ≠ پارسی ۴. سگشکاری ≠ سگ گله، سگ معلم
-
تاذی
واژگان مترادف و متضاد
آزار، آزردگی، اذیت، ایذاء، رنجش، رنجیدگی
-
تأذی
فرهنگ فارسی معین
(تَ أَ ذّ) [ ع . ] (مص ل .) آزرده شدن ، آزار دیدن .
-
تازی
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) سگ شکاری .
-
تازی
فرهنگ فارسی معین
(ص .) 1 - عرب ، عربی . 2 - زبان عربی .
-
تعزی
فرهنگ فارسی معین
(تَ عَ زّ) [ ع . ] (مص ل .) شکیب ورزیدن ، شکیبایی کردن .
-
تازی
لغتنامه دهخدا
تازی . (اِخ ) بقول ابن بطوطه شهری به مراکش بمشرق فاس .
-
طاذی
لغتنامه دهخدا
طاذی . (ص نسبی ) منسوب به طاذ که یکی از قُراء اصفهان است . (سمعانی ).
-
تعزی
لغتنامه دهخدا
تعزی . [ ت َ ع َزْ زا ] (ع اِ) عزوی ̍. کلمه ای است جهت عطوفت و مهربانی خواستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
تعزی
لغتنامه دهخدا
تعزی . [ ت َ ع َزْ زی ] (ع مص ) شکیبایی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تصبر. (اقرب الموارد). || بازبستن و نسبت پذیرفتن راست باشد یا دروغ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). و منه الحدیث : من تعزی بعزاء الجاهلیة فاعضو...
-
تاذی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] ta'azzi اذیت شدن؛ آزار دیدن؛ آزرده شدن.
-
تازی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به طی، از قبایل عربی) [مٲخوذ از عربی: طائی] ‹تازیک› tāzi ۱. عرب.۲. عربی.۳. (اسم، صفت) اسبی از نژاد عربی.
-
تازی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) tāzi نوعی سگ شکاریِ بسیار دونده و تیزرو با بدن لاغر و پاهای دراز.