کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعديل اللائحة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تعدیل شمس
لغتنامه دهخدا
تعدیل شمس . [ ت َ ل ِ ش َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بیرونی نویسد: آفتاب که بر اوج باشد یا بر حضیض ، آن دو خط که سوی او بیرون آید از مرکز عالم و از مرکز فلک اوج یکی گردند و میانشان اختلاف نبود و چون بجز این دو جای باشد از محیط فلک اوج آن دو خط یکی نش...
-
تعدیل طول
لغتنامه دهخدا
تعدیل طول . [ ت َ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اصطلاح نجومی . رجوع به التفهیم بیرونی چ جلال همایی ص 125 شود.
-
تعدیل کردن
لغتنامه دهخدا
تعدیل کردن . [ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) برابر کردن و از روی عدالت چیزی را تقسیم کردن . (ناظم الاطباء). || در فارسی امروزین کاستن از شدت و حدت چیزی یا عملی : فلان کس نظر خود را تعدیل کرد. رفتار خود را تعدیل کرد.
-
تعدیل النهار
لغتنامه دهخدا
تعدیل النهار. [ ت َ لُن ْ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نیمه ٔ فضل النهار بود.رجوع به فضل النهار و التفهیم بیرونی چ همایی شود.
-
تعدیل کردن
دیکشنری فارسی به عربی
بلل , عدل , کيف , معتدل , نظم
-
تعدیل کننده
دیکشنری فارسی به عربی
رييس الجلسة , معدل
-
تعديل الحکومة
دیکشنری عربی به فارسی
ترميم کابينه
-
تعديل الدستور
دیکشنری عربی به فارسی
اصلاحات درقانون اساسي , بازنگري درقانون اساسي
-
دوباره تعدیل
دیکشنری فارسی به عربی
نظم ثانية
-
تعدیل پذیر
دیکشنری فارسی به عربی
قابل للتعديل
-
adjusted rate
میزان تعدیلیافته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] سنجهای که میزان یک رخداد را در یک جمعیت در مدتزمان معین با استفاده از روش تعدیل معین میکند
-
dietary modification, diet modification
تعدیل رژیم غذایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] ایجاد تغییراتی در رژیم غذایی با هدف کم کردن نشانهها یا عوارض یک بیماری یا درمان آن
-
isostatic adjustment
تعدیل همایستایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ← جبران همایستایی
-
firm fixed-price contract, FFP contract
پیمان مقطوع بدون تعدیل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] نوعی پیمان مقطوع که خریدار هیچگونه افزایش هزینهای را نمیپذیرد
-
modified diet
رژیم تعدیلیافته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] رژیمی که در آن مقدار یک یا چند مادۀ مغذی را با مقاصد درمانی تغییر میدهند