کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعجیل ریتمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
rhythmic anticipation
تعجیل ریتمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] حالت افراطی تعجیل که در آن تمام صداهای آکورد در ضرب ضعیف ظاهر میشوند
-
واژههای مشابه
-
تعجيل
دیکشنری عربی به فارسی
شتاب , افزايش سرعت , تسريع
-
تعجیل کردن
واژگان مترادف و متضاد
عجله کردن، شتاب کردن، شتافتن
-
تعجیل کردن
فرهنگ واژههای سره
شتافتن
-
تعجیل دادن
لغتنامه دهخدا
تعجیل دادن . [ ت َ دَ ] (مص مرکب ) شتاب فرمودن . برانگیختن به شتاب و پیشی گرفتن : خجلت حلم تو داده است زمین را تسکین غیرت حکم تو داده است زمان را تعجیل . انوری (بهار عجم ) (آنندراج ).و رجوع به تعجیل و ترکیبهای آن شود.
-
تعجیل فرمودن
لغتنامه دهخدا
تعجیل فرمودن . [ ت َ ف َ دَ ] (مص مرکب ) تعجیل کردن : هرکه بر درگاه پادشاهان بی جریمه جفا دیده باشد... پادشاه را تعجیل نشایست فرمود در فرستادن او بجانب خصم . (کلیله و دمنه ). و رجوع به تعجیل و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
تعجیل کردن
لغتنامه دهخدا
تعجیل کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شتاب کردن و چالاکی و جلدی کردن . (ناظم الاطباء). عجله کردن . تعجیل فرمودن : بر وی نتوان کردن تعجیل به به کردن تعجیل به طب اندر باشد ز سبکساری . منوچهری .بسیار کالا و قماش آوردند و گفتند طغرل نیک تعجیل کرد. (تاری...
-
تعجیل كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استعجل