کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعجیب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تعجیب
معنی
(تَ عَ) [ ع . ] (مص م .) به شگفت آوردن ، به حیرت درآوردن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تعجیب
فرهنگ فارسی معین
(تَ عَ) [ ع . ] (مص م .) به شگفت آوردن ، به حیرت درآوردن .
-
تعجیب
لغتنامه دهخدا
تعجیب . [ ت َ ] (ع مص ) کسی را به شگفتی آوردن . (تاج المصادر بیهقی ). کسی را شگفتی نمودن . (زوزنی ). کسی را به شگفتی افکندن . (دهار). به شگفت آوردن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). در شگفت انداختن . (آنندراج ). برانگیختن شگفتی کسی . (از اقرب ال...
-
جستوجو در متن
-
بشگفت آوردن
لغتنامه دهخدا
بشگفت آوردن . [ ب ِ ش ِ گ ِ وَ دَ ] (مص مرکب ) (کسی را). به عجب آوردن او را. تعجیب . به شگفت آوردن کسی را. شَأو اقماء. (منتهی الارب ). و رجوع به شگفت شود.
-
شگفت
لغتنامه دهخدا
شگفت . [ ش ِ گ ِ / گ ُ] (اِ) تعجب . تحیر. (ناظم الاطباء). تعجب . (برهان ). تعجب و حیرت است و با لفظ دیدن و بودن و داشتن مستعمل . (آنندراج ) : به شگفتم از آن دو کژدم تیزکه چرا لاله اش به جفت گرفت . خسروی .در آن خانه شد پهلوان از شگفت بسی پیش یزدان نیا...