کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعبیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تعبیر
/ta'bir/
معنی
۱. مطلبی را بیان کردن.
۲. منظور و مقصود خود را به عبارتی بیان کردن.
۳. معنی و تفسیر خواب را گفتن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بیان، تاویل، تبیین، تفسیر، شرح
۲. اصطلاح، ترکیب، تمثیل
۳. نقل
۴. خوابگزاری
۵. تلقی
۶. عبارت
۷. بیان کردن
۸. تاویل کردن، تفسیر کردن، شرحدادن
برابر فارسی
گزارش
فعل
بن گذشته: تعبیر کرد
بن حال: تعبیر کن
دیکشنری
construction, explanation, interpretation, perception, version
-
جستوجوی دقیق
-
تعبیر
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیان، تاویل، تبیین، تفسیر، شرح ۲. اصطلاح، ترکیب، تمثیل ۳. نقل ۴. خوابگزاری ۵. تلقی ۶. عبارت ۷. بیان کردن ۸. تاویل کردن، تفسیر کردن، شرحدادن
-
تعبیر
فرهنگ واژههای سره
گزارش
-
تعبیر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - به عبارتی مقصود خود را بیان کردن . 2 - خواب را تفسیر کردن .
-
تعبیر
لغتنامه دهخدا
تعبیر. [ ت َ ] (ع مص ) بیان کردن خواب را و آگاه کردن از انجام کار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بیان کردن وبیان نمودن معنی خواب و به لفظ کردن و نهادن و راندن و رفتن و زدن مستعمل . (غیاث اللغات ). بیان خواب کردن و خبر دادن از مراد ...
-
تعبیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ta'bir ۱. مطلبی را بیان کردن.۲. منظور و مقصود خود را به عبارتی بیان کردن.۳. معنی و تفسیر خواب را گفتن.
-
تعبیر
دیکشنری فارسی به عربی
تفسير
-
واژههای مشابه
-
تعبير
دیکشنری عربی به فارسی
مبين , بيان , لهجه , زبان ويژه , اصطلا ح , لفظ , دوره , شرط
-
تعبیر شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تفسیرشدن، استنباط شدن ۲. به حقیقت پیوستن، محقق شدن (رویا، خواب) ۳. تعبیر رفتن، خواب گزاردن
-
تعبیر رفتن
لغتنامه دهخدا
تعبیر رفتن . [ ت َ رَ ت َ ] (مص مرکب ) تعبیر شدن : دیدم بخواب خوش که بدستم پیاله بودتعبیر رفت و کار به دولت حواله بود.حافظ.
-
تعبیر زدن
لغتنامه دهخدا
تعبیر زدن . [ ت َ زَ دَ ] (مص مرکب ) تعبیر کردن : تعبیر خواب بر که زنم هر شبی ز توخوابی دروغ راست کنم بهر جان خویش .امیرخسرو (از آنندراج ).
-
تعبیر کردن
لغتنامه دهخدا
تعبیر کردن . [ ت َ ک َدَ ] (مص مرکب ) بیان کردن به عبارت دیگر که واضح تر باشد. (از ناظم الاطباء). تأویل و تفسیر و شرح و بیان . || بیان کردن خواب . تفسیر کردن خواب . شرح رؤیا و خواب و خبر دادن از مراد آن : خیال دولت تو هرکه بیند اندر خواب معبرش همه ...
-
خوش تعبیر
لغتنامه دهخدا
خوش تعبیر. [ خوَش ْ / خُش ْ ت َ] (ص مرکب ) آنکه مسائل و مطالب را صحیح تعبیر کند. آنکه مشکلات را صحیح بگشاید. آنکه تعبیر نکو دارد. || خوش فال . آنکه پیش بینی خوب کند. باشگون .
-
سوء تعبیر
دیکشنری فارسی به عربی
مقلوب
-
تعبیر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ضع