کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعاشق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تعاشق
/ta'āšoq/
معنی
به یکدیگر عشق ورزیدن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تعاشق
لغتنامه دهخدا
تعاشق . [ ت َ ش ُ ] (ع مص ) با همدیگر عشق نمودن . (منتهی الارب ). با همدیگر عشق نمودن و عشق ورزیدن . (ناظم الاطباء).
-
تعاشق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] ta'āšoq به یکدیگر عشق ورزیدن.
-
جستوجو در متن
-
عشق نمودن
لغتنامه دهخدا
عشق نمودن . [ع ِ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) عشق ورزیدن . عشق کردن . تعشّق . (تاج المصادر بیهقی ). تغزّل . (تاج المصادر بیهقی ): تعاشق ؛ همدیگر عشق نمودن . (منتهی الارب ).