کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعادل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
separating equilibrium
تعادل تفکیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] تعادلی که در آن ارسالکنندههای پیام، همواره پیامهای متفاوتی انتخاب میکنند
-
rotational equilibrium
تعادل چرخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] وضعیت سامانهای که یا نمیچرخد یا با سرعت زاویهای ثابت میچرخد
-
neutral equilibrium
تعادل خنثی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← پایداری خنثی
-
secular equilibrium
تعادل دیرپا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تعادلی پرتوزایشی بین هستههای مادر و دختر که در آن عمر هستههای مادر در مقایسه با هستههای دختر بهقدری طولانی است که میزان فعالیتشان در عمل برای مدت زیادی ثابت میماند
-
genetic equilibrium
تعادل ژنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ثابت ماندن فراوانی دگرههای یک ژن خاص در نسلهای متوالی در جامعه یا گروهی از افراد که آمیزش تصادفی دارند
-
chemical equilibrium
تعادل شیمیایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] شرایطی که در آن سرعت رفت یک واکنش شیمیایی با سرعت برگشت آن برابر است
-
phase equilibria
تعادل فازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ارتباط تعادلی بین فازهای مختلف یک مادۀ شیمیایی در فشار و دما و ترکیببندیهای مختلف
-
transient equilibrium
تعادل گذرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تعادل پرتوزایشی بین هستههای مادر و دختر که در آن طول عمر هستههای مادر بهقدری کوتاه است که مقدار آن در مدت مورد بررسی بهطور قابلملاحظهای کاهش مییابد
-
تعادل گرانشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← ترازمندی پخشی
-
thermal equilibrium
تعادل گرمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] حالتی که در آن دمای تعادل اجزای سامانه، یکسان و با دمای محیط سازگار باشد
-
تعادل گرما
دیکشنری فارسی به عربی
دفء
-
عدم تعادل
دیکشنری فارسی به عربی
عدم التوازن
-
عدم تعادل
واژهنامه آزاد
ناترازمندی.
-
balun, balanced converter, line-balance converter, balun transformer, balanced-to-unbalanced transformer
مدار تعادل و تطبیق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] افزارۀ متعادلکننده و تطبیقدهندۀ دو رسانۀ مختلف متـ . متوت
-
crankshaft counterbalance
وزنۀ تعادل میللنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] هریک از وزنههای متصل به میللنگ که سبب تعادل دینامیکی مجموعۀ میللنگ و پیستون میشود