کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تطوق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تطوق
لغتنامه دهخدا
تطوق . [ ت َ طَوْ وُ ] (ع مص ) طوق در گردن خویش کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از آنندراج ). گردن بند پوشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مانندگردن بند شدن مار بر گردن کسی . (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
تتوق
لغتنامه دهخدا
تتوق . [ ت َ ت َوْ وُ ] (ع مص ) آرزومندی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
اطوق
لغتنامه دهخدا
اطوق . [ اِطْ طَوْ وُ ] (ع مص ) پوشیدن طوق . (از متن اللغة). تَطَوﱡق . (اقرب الموارد) (متن اللغة). رجوع به تطوق شود.
-
متطوق
لغتنامه دهخدا
متطوق . [ م ُت َ طَوْ وِ ] (ع ص ) گردن بند پوشنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). زینت کرده شده ٔ با طوق و گردن بند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تطوق شود.
-
طوق
لغتنامه دهخدا
طوق . [ طَ ] (ع اِ) هرچه گِرد گیرد چیزی را. (منتهی الارب ). هرچه مدور بوده و گرد چیزی برآمده باشد. (منتخب اللغات ). || گردن بند. (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). هرچه در گردن افکنند. (مهذب الاسماء). زیوری که گرد گردن برآرند. حلقه ٔ زر و غیره که بدان گ...