کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تطمیع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
allured
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جالب، بطمع انداختن، تطمیع کردن
-
allurement
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انجماد، تطمیع، فریب، اغوا
-
allure
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جذابیت، بطمع انداختن، تطمیع کردن
-
bribe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رشوه، بدکند، پاره، رشوه دادن، تطمیع کردن
-
bribes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رشوه، بدکند، پاره، رشوه دادن، تطمیع کردن
-
buy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرید، خریداری، ابتیاع، خریدن، خرید کردن، خریداری کردن، تطمیع کردن
-
briberies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رشوه خواری، رشوه، ارتشاء، رشوه گیری، تطمیع، رشاء، پاره ستانی، خود فروشی
-
decoys
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کثافات، دام، تله، وسیله تطمیع، بدام انداختن، فریفتن
-
اغراء
دیکشنری عربی به فارسی
بطمع انداختن , تطميع کردن , شيفتن , اغوا , وسوسه , فريب , ازمايش , امتحان
-
رشوة
دیکشنری عربی به فارسی
رشوه دادن , تطميع کردن , رشوه , بدکند , رشاء , ارتشاء , رشوه خواري , پاره ستاني
-
اغر
دیکشنری عربی به فارسی
فريفتن , اغواکردن , تطميع , بدام کشيدن , جلب کردن , اغوا کردن , دچار وسوسه کردن
-
buys
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرید می کند، خرید، خریداری، ابتیاع، خریدن، خرید کردن، خریداری کردن، تطمیع کردن
-
bribery
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رشوه خواری، رشوه، ارتشاء، رشوه گیری، تطمیع، رشاء، پاره ستانی، خود فروشی
-
decoy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دلپذیر، دام، تله، وسیله تطمیع، بدام انداختن، فریفتن
-
طمع افکندن
لغتنامه دهخدا
طمع افکندن . [ طَ م َ اَک َ دَ ] (مص مرکب ) اِطماع . تطمیع. (تاج المصادر).