کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تطفل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تطفل
/tataffol/
معنی
۱. طفیلی شدن؛ ناخوانده به مهمانی رفتن.
۲. حالت کودکان به خود گرفتن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تطفل
فرهنگ فارسی معین
(تَ طَ فُّ) [ ع . ] (مص ل .) طفیلی بودن ، بدون دعوت همراه کسی به جایی رفتن .
-
تطفل
لغتنامه دهخدا
تطفل . [ ت َ طَف ْ ف ُ ] (ع مص ) طفیلی کردن . (تاج المصادر بیهقی ). ناخوانده به مهمانی آمدن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). طفیلی شدن . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || خوی کودکان گرفتن مرد. (از اقرب الموارد).
-
تطفل
دیکشنری عربی به فارسی
سرزده امدن , فضولا نه امدن , بدون حق وارد شدن , بزور داخل شدن
-
تطفل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tataffol ۱. طفیلی شدن؛ ناخوانده به مهمانی رفتن.۲. حالت کودکان به خود گرفتن.
-
واژههای همآوا
-
تتفل
لغتنامه دهخدا
تتفل . [ ت َ ف ُ ] (ع اِ) ج ، تتافل . روباه یا روباه بچه . و در آن لغات است : تَفَّل ، تُتفُل ، تِتفَل ، تَتفَل ، تِتفِل ، تُتفَل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || مؤنث آن تتفلة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || گیاه خشک یا ...
-
جستوجو در متن
-
سرزده امدن
دیکشنری فارسی به عربی
تطفل
-
فضولا نه امدن
دیکشنری فارسی به عربی
تطفل
-
بدون حق وارد شدن
دیکشنری فارسی به عربی
تطفل
-
بزور داخل شدن
دیکشنری فارسی به عربی
تطفل
-
حضر
لغتنامه دهخدا
حضر. [ ح َ ] (ع مص ) تطفل .
-
تفلحس
لغتنامه دهخدا
تفلحس . [ ت َ ف َ ح ُ ] (ع مص ) ناخوانده به مهمان آمدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تطفل . (اقرب الموارد).
-
متطفل
لغتنامه دهخدا
متطفل . [ م ُ ت َ طَف ْ ف ِ ] (ع ص ) ناخوانده به مهمانی آینده . (آنندراج ). مهمان ناخوانده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || پیک . (ناظم الاطباء). و رجوع به تطفل شود.