کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تطعيم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تطعيم
معنی
واکسن زني , تلقيح , ابله کوبي
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تطعيم
دیکشنری عربی به فارسی
واکسن زني , تلقيح , ابله کوبي
-
واژههای مشابه
-
تطعیم
لغتنامه دهخدا
تطعیم . [ ت َ ] (ع مص ) شاخی را به شاخ درخت دیگر پیوند دادن . || پرمغز گردیدن استخوان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
واکسن زنی
دیکشنری فارسی به عربی
تطعيم
-
ابله کوبی
دیکشنری فارسی به عربی
تطعيم
-
تلقیح
دیکشنری فارسی به عربی
تطعيم , تلقيح
-
کاررل
لغتنامه دهخدا
کاررل . [ کارْ، رِ ] (اِخ ) الکسی . فیزیولوژیست فرانسوی . وی اکتشافات و تحقیقاتی مهم و قابل توجه در طریقه ٔ تطعیم عضلات و ابقاء آن در حیات خارج از بدن دارد و به سال 1913 به اخذ جائزه ٔ نوبل نائل گردید. نیز وی کتابی داردبنام «انسان ، موجود ناشناخته »....
-
اطعام
لغتنامه دهخدا
اطعام . [ اِ ] (ع مص ) خورانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). طعام دادن . (ترجمان تهذیب عادل بن علی ص 14) (تاج المصادر بیهقی ). خوراندن . سور دادن . سور. اطعام کسی را؛ به غذا واداشتن وی را. طعمه دادن به کسی . (از اقرب الموارد) : ا...
-
پیوند کردن
لغتنامه دهخدا
پیوند کردن . [ پ َ / پ ِ وَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پیوند زدن .برای بهتر کردن یا عوض کردن ثمر یا گل درختی ؛ بطریقه ٔ معمول قسمتی از درخت دیگر بوی پیوستن . تبنیق . اطعام ، تطعیم ؛ پیوند دادن شاخی به شاخی دیگر. (منتهی الارب ). || متصل کردن . وصل کردن : پیو...