کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تضیع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تضیع
لغتنامه دهخدا
تضیع. [ ت َ ض َی ْ ی ُ ] (ع مص ) جنبیدن نافه و دمیدن بوی آن و پراکنده گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تضوع . (زوزنی ) (اقرب الموارد). و رجوع به تضوع شود.
-
واژههای همآوا
-
طزیع
لغتنامه دهخدا
طزیع. [ طَ ] (ع ص ) بمعنی طَزِع است . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
تزیا
واژهنامه آزاد
نام روستایی است که امروزه به عنوان روستای تیس شناخته میشود
-
جستوجو در متن
-
متضیع
لغتنامه دهخدا
متضیع. [ م ُ ت َ ض َی ْ ی ِ ] (ع ص ) نافه ای که چون جنبد بدمد بوی آن و پراکنده گردد. (آنندراج ). مشک بودار که چون نافه را بجنباند بوی آن متصاعد گردد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تضیع و متضوع شود.
-
ثابت
لغتنامه دهخدا
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن ثاوان نجم الدین ابوالبقاء التفلیسی الصوفی . صاحب فوات الوفیات قطعه ٔذیل را ازو آورده است :اغتنم یومک هذا انما یومک ضیف وانتهب فرصة عمر حاضر فالوقت سیف لا تضیع هذه الانَ فاس فالتضییع حیف عد عن سوف أو الساعة أو أین و کیف .
-
اسامة
لغتنامه دهخدا
اسامة. [ اُ م َ ] (اِخ ) ابن مرشدبن علی بن مقلدبن نصربن منقذ الکنانی و الکلبی الشیزری الملقب بمؤیدالدولةمجدالدین و المکنی بابی المظفر از اکابر بنی منقذ اصحاب قلعه ٔ شیزر و یکی از علماء و از شجعان آنجا. او را در فنون ادب تصانیف عدیده است و ابوالبرکات...