کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تضبیب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تضبیب
لغتنامه دهخدا
تضبیب .[ ت َ ] (ع مص ) ضبیه خورانیدن کودک را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ضبیه ساختن برای کودک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || فراگرفتن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ضباب ساختن برا...
-
واژههای همآوا
-
تزبیب
لغتنامه دهخدا
تزبیب . [ ت َ ] (ع مص ) قریب به فروشدن گردیدن آفتاب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). میل کردن و نزدیک شدن آفتاب به غروب . (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از متن اللغة). || با کف شدن دهن . (تاج المصادربیهقی ). کف بر دهن آوردن . (زوزنی ): تکل...
-
جستوجو در متن
-
پشیزه
لغتنامه دهخدا
پشیزه . [ پ َ زَ / زِ ] (اِ) پول ریزه باشد بغایت تنک و کوچک . (فرهنگ جهانگیری ). گویند زری باشد قلب در نهایت نازکی و کوچکی . (برهان قاطع). پول خرد از مس یا برنج . پشیز. پشی . فلس . درم زبون . پول سیاه . || چیزی را گویند از برنج و امثال آن در نهایت تُ...