کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تضاف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تضاف
لغتنامه دهخدا
تضاف . [ ت َ ف ف ] (ع مص ) (از «ض ف ف ») انبوهی کردن و گرد آمدن بر آب و جز آن وقت سبک گردیدن حال آنها. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سبک گردیدن احوال قوم و انبوهی کردن و گردآمدن آنها بر آب . (از قطر المحیط).
-
واژههای همآوا
-
تضعف
لغتنامه دهخدا
تضعف . [ ت َ ض َع ْ ع ُ ] (ع مص ) ضعیف شمردن و سست پنداشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خوار شمردن کسی را و بدکردن بدو. (از اقرب الموارد). || خوار و گمنام شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
طواسیم
لغتنامه دهخدا
طواسیم . [ طَ ] (ع اِ)بعضی از سورتهای قرآن (جمعت علی غیر القیاس و الصواب ان یجمع هو و الطواسین و الحوامیم بذوات و تضاف الی واحد فیقال ذوات طسم و ذوات حم ). (منتهی الارب ).
-
متضاف
لغتنامه دهخدا
متضاف . [ م ُ ت َ ضاف ف ] (ع ص ) انبوهی کننده و گردآینده . (آنندراج ). گله ٔ شتران گردآب که بر همدیگر فشار داده انبوهی کنند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تضاف شود.
-
دجنة
لغتنامه دهخدا
دجنة. [ دُ ج ُن ْ ن َ / دِ ج ِن ْ ن َ ] (ع اِ) تاریکی . || ابر برهم نشسته ٔ تاریک بی باران . (منتهی الارب ).ج ، دُجن . دُجنات . || فروپوشیدگی ابر به تاریکی و تراکم . یوم دُجنه (به اضافه و وصف هر دو آمده است ) و کذلک اللیله ، تضاف و تنعت . (منتهی الار...
-
محمد
لغتنامه دهخدا
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمدبن محمدبن یحیی ... ملقب به سلامی و مکنی به ابوالحسن شاعری مشهور است و ثعالبی وی را به شاعری ستوده است . در ده سالگی شعر میگفت . در بغداد نشأت یافت و سپس به موصل رفت و گروهی از مشایخ شعرا را ملاقات کرد ...