کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تصیطر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تصیطر
لغتنامه دهخدا
تصیطر. [ ت َ ص َی ْ طُ ] (ع مص ) برگماشته شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تسیطر. (از اقرب الموارد). رجوع به تسیطر شود.
-
واژههای همآوا
-
تسیطر
لغتنامه دهخدا
تسیطر. [ت َ س َ طُ ] (ع مص ) برگماشته شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مسلط شدن بر چیزی و اشراف داشتن و نگهبانی کردن بر آن و متعهد احوال آن شدن . (از متن اللغة). || مسلط کردن . (ناظم الاطباء).