کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تصویب کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تصویب کردن
مترادف و متضاد
صلاحدانستن، تایید کردن، صحه گذاشتن، رای موافقدادن، مصوب کردن، صواب دانستن
دیکشنری
adopt, affirm, approve, authorize, confirm, enact, pass, ratify, resolve, sanction
-
جستوجوی دقیق
-
تصویب کردن
واژگان مترادف و متضاد
صلاحدانستن، تایید کردن، صحه گذاشتن، رای موافقدادن، مصوب کردن، صواب دانستن
-
تصویب کردن
لغتنامه دهخدا
تصویب کردن . [ ت َص ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) روا کردن .صَح ّ گذاشتن . صواب شمردن . پسندیدن . (یادداشت مرحوم دهخدا). رأی دادن اکثریتی از مراجع اداری یا قانونگذاری چون مجلس شورا یا در اجرا یا عدم اجرای امری .
-
تصویب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اسمح له , ترخيص , حازم , حسنا , خول , صدق , موافقة
-
واژههای مشابه
-
تصویب شدن
واژگان مترادف و متضاد
تایید شدن، مصوب شدن، مورد موافقت قرار گرفتن
-
تصویب شدن
لغتنامه دهخدا
تصویب شدن . [ ت َص ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تصویب گردیدن . روایی یافتن . مورد قبول اکثریت مراجع قانون گذاری واقع شدن امری به منع یا ایجاب .
-
تصویب نامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] (سیاسی) tasvibnāme مقرراتی که هیئت وزیران تصویب کنند و برای اجرا به ادارات دولتی ابلاغ شود؛ مصوبه.
-
عدم تصویب
دیکشنری فارسی به عربی
رفض
-
تصویب کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أبرَمَ
-
تصویب لایحه
دیکشنری فارسی به عربی
التصديق علي اللائحه
-
تصویب نکردن
دیکشنری فارسی به عربی
ارفض
-
به تصویب رساند
دیکشنری فارسی به عربی
أبرَمَ
-
جستوجو در متن
-
مصوب کردن
واژگان مترادف و متضاد
تصویب کردن، به تصویب رساندن
-
enacted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تصویب شده، بصورت قانون دراوردن، وضع کردن تصویب کردن، نمایش دادن