کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تصوع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تصوع
لغتنامه دهخدا
تصوع . [ ت َ ص َوْ وُ ] (ع مص ) خشک شدن گیاه . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پراکنده و پریشان شدن موی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شکافته و ترنجیده و درکشیده شدن موی و گویند پراکنده...
-
جستوجو در متن
-
متصوع
لغتنامه دهخدا
متصوع . [ م ُ ت َ ص َوْ وِ ] (ع ص ) موی پراکنده و پریشان . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || قوم همدیگر دور و متفرق . (آنندراج ). گروه از هم دیگر دور و متفرق شده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و ...
-
پراکنده
لغتنامه دهخدا
پراکنده . [ پ َ ک َ / دَ / دِ ] (ن مف . ق ) متفرّق . کراشیده . متشتت . شَذَرمَذَر. مذرورة. منثور. نَشَر. منتشر. منتشره . پریشان . مُنفّض . مَبثوث . مُنْبّث . بَداد. بَدَد. متبدّد. شَت ّ. شتیت . (دهار). ولاو. وِلو. تار و مار. بشولیده .پشولیده . پاچیده...