کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تصلق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تصلق
لغتنامه دهخدا
تصلق . [ ت َ ص َل ْ ل ُ ] (ع مص ) فریاد کردن زن از درد زه .(تاج المصادر بیهقی ). بانگ کردن زن از درد زه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || در خاک غلطیدن ستور و جز آن از مشقت و اندوه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاط...
-
واژههای همآوا
-
تسلق
لغتنامه دهخدا
تسلق . [ ت َ س َل ْ ل ُ ] (ع مص ) به دیوار برشدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). بالا رفتن بر دیوار صاف . (از متن اللغة). || بی آرامی و اضطراب از درد یا اندوه . (م...
-
جستوجو در متن
-
اضاض
لغتنامه دهخدا
اضاض . [ اِ ] (ع مص ) اَض ّ. مُلْجاء و مضطر کردن کسی را به کسی . || رسیدن مشقت از امری به کسی . (از اقرب الموارد). رجوع به اض شود. || بانگ کردن ناقه گاه درد زه . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). تصلق الناقة عن المخاض . (از قطر المحیط). تص...
-
متصلق
لغتنامه دهخدا
متصلق . [ م ُ ت َ ص َل ْ ل ِ ] (ع ص ) زن که فریاد کند از درد زه . (آنندراج ). زن بانگ کننده ٔ از درد زه . || آمد و شد کننده ٔ در آب . || غلطنده ٔ در خاک از مشقت و زحمت . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تصلق شود.