کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تصفیۀ مقدماتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
in-situ treatment
تصفیۀ درجا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] فرایند تصفیۀ بسترۀ آلوده، اعم از خاک یا لجن یا آب زیرزمینی در محل
-
ex-situ treatment
تصفیۀ دگرجا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] فرایند تصفیۀ بسترۀ آلوده اعم از خاک یا لجن یا آب زیرزمینی در بیرون از محل
-
land treatment
تصفیۀ زمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] تصفیه یا از بین بردن فاضلاب با آبیاری زمین
-
wastewater treatment
تصفیۀ فاضلاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] زدودن یا کاستن مواد زیانآور از فاضلاب
-
pretreatment
پیشتصفیه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] 1. فرایندهایی برای کاهش یا حذف یا سرشتگردانی آلایندههای فاضلاب غیرخانگی قبل از تخلیۀ آن به شبکۀ جمعآوری فاضلاب 2. فرایند تصفیهای که آب را برای فرایندهای اصلی تصفیه آماده میکند
-
تصفیه کردن
لغتنامه دهخدا
تصفیه کردن . [ ت َ ی َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) صاف کردن و روشن و پاکیزه نمودن . (ناظم الاطباء). پالودن . || مأخوذ از تازی و در تداول امروز اصلاح سازمانها از نظر اعضای صالح و ناصالح .
-
تصفیه خانه
لغتنامه دهخدا
تصفیه خانه . [ ت َ ی َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) پالایشگاه . جایی که نفت یا جز آن را صاف کنند.
-
تصفیه خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] (شیمی) tasfiyexāne جای تصفیه کردن نفت یا مادۀ دیگر؛ پالایشگاه.
-
مدیر تصفیه
دیکشنری فارسی به عربی
ادر , مدير
-
تصفیه خانه
دیکشنری فارسی به عربی
مصفاة
-
تصفیه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اتفاقية , ادر , اسس , اسکن , مقعد , نق
-
فاضلاب تصفیهشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] ← پساب
-
satellite treatment, satellite treatment system
سامانۀ تصفیۀ اقماری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] سامانۀ تصفیۀ غشایی کوچکمقیاسی که در آن فاضلابهای هر منطقه بهطور جداگانه جمعآوری و تصفیه و برای بازمصرف عرضه میشود متـ . تصفیه در نقطۀ فروش point-of-sale treatment
-
end-of-line treatment, end-of-pipe treatment
تصفیۀ آخر خط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] روشی برای تصفیه که در آن کل فاضلاب مناطق مختلف یکجا جمعآوری و به تصفیهخانه منتقل میشود
-
advanced wastewater treatment, advanced waste treatment, advanced treatment, tertiary treatment
تصفیۀ تکمیلی فاضلاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] هرگونه فرایند تصفیۀ فیزیکی یا شیمیایی یا زیستی که برای انجام تصفیهای بیشتر از تصفیۀ ثانویه به کار میرود