کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تصفیۀ دگرجا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ex-situ treatment
تصفیۀ دگرجا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] فرایند تصفیۀ بسترۀ آلوده اعم از خاک یا لجن یا آب زیرزمینی در بیرون از محل
-
واژههای مشابه
-
تصفیه
واژگان مترادف و متضاد
۱. تزکیه، تهذیب ۲. پالایش ۳. پاکسازی، فیلتر ۴. تفریغحساب، رفع اختلاف ۵. پاک کردن، پالودن، صاف کردن ≠ آلودن ۶. رفع اختلاف کردن
-
تصفیه
فرهنگ واژههای سره
پالایش
-
تصفیه
فرهنگ فارسی معین
(تَ یِ) [ ع . تصفیة ] (مص م .) 1 - پاک کردن ، صاف کردن . 2 - پالایش .
-
تصفیة
لغتنامه دهخدا
تصفیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص )صافی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از اقرب الموارد). روشن و صافی کردن . (از ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). روشن کردن . (منتهی الارب ) (دهار) (ناظم الاطباء). صاف کردن و پاک نمودن . (غیاث اللغات ). روشن کردن و پاک ...
-
تصفية
دیکشنری عربی به فارسی
تسويه , از بين رفتن , واريز حساب , نابودي
-
تصفیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تصفیَة] tasfiye ۱. پاک کردن؛ پاکیزه ساختن.۲. صافی کردن؛ بیآلایش کردن چیزی؛ خالص کردن؛ پالودن.۳. امری یا کاری را تمام کردن و انتظام دادن.۴. رفع اختلاف کردن.〈 تصفیهٴ حساب: = تسویهحساب
-
تصفیه
دیکشنری فارسی به عربی
ادارة , ترتيب , ترشيح , تسرب , مستوطنة
-
تصفیه کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پاک کردن، پالودن ۲. صاف کردن ۳. پالایش کردن ۴. پاکسازی کردن، فیلتر کردن ۵. رفع اختلاف کردن ۶. تفریغ حساب کردن، تسویهحساب کردن
-
تصفیه خانه
فرهنگ واژههای سره
پالایشگاه
-
posttreatment
پستصفیه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] عملیات تکمیلی پس از تصفیه برای ارتقای کیفیت آب یا پساب
-
water treatment
تصفیۀ آب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] حذف مواد ناخواسته از آب
-
primary treatment
تصفیۀ اولیه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] عملیات فیزیکی مثل آشغالگیری و تهنشینی برای حذف جامدات شناور و جامدات قابل تهنشینی از فاضلاب
-
secondary treatment
تصفیۀ ثانویه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مرحلۀ دوم اکثر سامانههای تصفیۀ فاضلاب که در آن ازطریق تماس فاضلاب با اکسیژن، ریزاندامگانها مواد آلی موجود در فاضلاب را مصرف میکنند