کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تصالخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تصالخ
لغتنامه دهخدا
تصالخ . [ ت َ ل ُ ] (ع مص ) خویشتن را کر کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تصالج شود.
-
جستوجو در متن
-
تصالج
لغتنامه دهخدا
تصالج . [ ت َ ل ُ ] (ع مص ) با هم کری نمودن . (منتهی الارب )(آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به تصالخ شود.
-
متصالخ
لغتنامه دهخدا
متصالخ . [ م ُ ت َ ل ِ ] (ع ص ) خویشتن را کر سازنده . (از آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که بهانه می کند کری و ناشنوائی را. (ناظم الاطباء). و رجوع به تصالخ شود.