کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تصاعدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تصاعدی
واژگان مترادف و متضاد
صعودی ≠ نزولی
-
تصاعدی
لغتنامه دهخدا
تصاعدی . [ ت َ ع ُ ] (ص نسبی ) منسوب به تصاعد. رجوع به تصاعد شود.- مالیات تصاعدی ؛از انواع مالیات مستقیم است که بر اساس افزایش سود مقدار مالیات افزایش می یابد.
-
تصاعدی
دیکشنری فارسی به عربی
تقدمي
-
واژههای مشابه
-
graduated fare
کرایۀ تصاعدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نرخ حمل مسافر متناسب با مسافت یا زمان سفر
-
ترقی تصاعدی
دیکشنری فارسی به عربی
موکب
-
جستوجو در متن
-
تقدمي
دیکشنری عربی به فارسی
مترقي , ترقي خواه , تصاعدي , جلو رونده
-
graduated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فارغ التحصیل شد، مدرج، مشمول مالیات تصاعدی، پله پله
-
exponential phase
مرحلۀ نمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] مرحلهای از رشد که به علت ثبات شرایط مطلوب، تعداد باکتریها به شکل تصاعدی رو به افزایش است متـ . مرحلۀ لگاریتمی logarithmic phase
-
procession
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صفوف، حرکت دسته جمعی، ترقی تصاعدی، ترقی، دسته راه انداختن، در صفوف منظم پیش رفتن
-
موکب
دیکشنری عربی به فارسی
دسته اسب سواران , سواري , گردش سواره , راه پيمايي , قدم رو , قدم برداري , گام نظامي , موسيقي نظامي يا مارش , سير , روش , پيشروي , ماه مارس , راه پيمايي کردن , قدم رو کردن , نظامي وار راه رفتن , پيشروي کردن , تاختن بر , حرکت دسته جمعي , ترقي تصاعدي , ...
-
تصاعد
لغتنامه دهخدا
تصاعد. [ ت َ ع ُ ] (ع مص )دشوار شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ببالا برشدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (از اقرب الموارد). بالا برآمدن بر جای بلند.(غیاث اللغات ) (آنندراج ). || (اِ مص ) بالاروی و بالارفتگی و صعود. (ناظم ال...