کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تصادق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تصادق
/tasādoq/
معنی
دوستی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تصادق
فرهنگ فارسی معین
(تَ دُ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - درست شدن . 2 - راست آمدن .
-
تصادق
لغتنامه دهخدا
تصادق . [ ت َ دُ ] (ع مص ) با یکدیگر راست گفتن . (زوزنی ). با یکدیگر راست شدن در دوستی و سخن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). با یکدیگر راستی نمودن در دوستی و سخن . (غیاث اللغات ). || با یکدیگر دوستی داشتن . (زوزنی ). با ...
-
تصادق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tasādoq دوستی.
-
جستوجو در متن
-
تخال
لغتنامه دهخدا
تخال . [ ت َ خال ل ] (ع مص ) با هم دوستی کردن . (منتهی الارب ). تصادق . (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
-
متصادق
لغتنامه دهخدا
متصادق . [ م ُ ت َ دِ ](ع ص ) با هم دوستی کننده و با یکدیگر راست شونده دردوستی و سخن . راست در دوستی . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تصادق شود.
-
تماسح
لغتنامه دهخدا
تماسح . [ ت َ س ُ ] (ع مص ) باهم راست شدن در سخن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تصادق . (اقرب الموارد). || باهم دست زدن در خرید و فروخت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): تماسحوا علی کذا؛ تصافقوا و تحالفوا. (اقرب الموارد).