کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تش برق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تش برق
واژهنامه آزاد
ت َ ِ ش ب ِ ر ق، رعد وبرق
-
واژههای مشابه
-
تَش
لهجه و گویش بختیاری
taš آتش.
-
تش بخارى
لهجه و گویش بختیاری
taš-boxâri آتش بخارى، آتش کردن بخارى دیوارى.
-
تَشِ تَنیر
لهجه و گویش بختیاری
taš-e-tanir آتشِ تنور.
-
تَش تَنیر کِردن
لهجه و گویش بختیاری
taš-tanir kerdan تنور آتش کردن.
-
تش چالَه کِردن
لهجه و گویش بختیاری
taš-čâla kerdan آتش ریختن در چاله کرسى.
-
تَش قِیلون کِردن
لهجه و گویش بختیاری
taš qeylun kerdan قلیان چاق کردن.
-
جستوجو در متن
-
تیشه
لغتنامه دهخدا
تیشه . [ ش َ / ش ِ ] (اِ) از ریشه ٔ تش به معنی ... تبر... پهلوی تیشک و تِش ... طبری تاشَه ... (حاشیه ٔ برهان چ معین ). افزار آهنی نجاران . (فرهنگ فارسی معین ). افزاری که مرکب اسب از قطعه ای آهنین برنده و از دسته که بدان چوب را می برند و می شکافند. و ...