کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تشیید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تشیید
/tašyid/
معنی
استوار کردن؛ برافراشتن؛ بلند کردن دیوار یا ساختمان.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. استحکام، استوارسازی، استواری، استحکامبخشی، تقویت ≠ تضعیف
۲. استحکام بخشیدن، استوار ساختن، تقویت کردن، مستحکم کردن
۳. بلند کردن (دیوار )
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تشیید
واژگان مترادف و متضاد
۱. استحکام، استوارسازی، استواری، استحکامبخشی، تقویت ≠ تضعیف ۲. استحکام بخشیدن، استوار ساختن، تقویت کردن، مستحکم کردن ۳. بلند کردن (دیوار )
-
تشیید
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - استوار کردن . 2 - بلند کردن ، برافراشتن .
-
تشیید
لغتنامه دهخدا
تشیید. [ ت َش ْ ] (ع مص ) بلند کردن بنا. (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). برافراشتن چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). برافراشتن بنا. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || مجازاً بمعنی استوار و محکم کردن . (غیاث اللغات ) (آنندرا...
-
تشیید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tašyid استوار کردن؛ برافراشتن؛ بلند کردن دیوار یا ساختمان.
-
جستوجو در متن
-
securement
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایمنی، تامین، تحصیل، تشیید
-
تشدید
واژگان مترادف و متضاد
۱. تشیید، تقویت، سختگیری ≠ تسهیل، تخفیف ۲. رزنانس ۳. مشددسازی
-
تشکیل
واژگان مترادف و متضاد
ایجاد، برپاسازی، تاسیس، تشیید، تکوین، شکلپذیری، وضع، شکلدهی
-
تضعیف
واژگان مترادف و متضاد
۱. ناتوانسازی ۲. ناتوان کردن، ضعیف کردن ۳. دوبرابرسازی، مضاعفسازی ۴. دوبرابر کردن، مضاعف کردن ≠ تحکیم، تشیید
-
تقویت
واژگان مترادف و متضاد
۱. استحکام، استوارسازی، پشتیبانی، تحکیم تشدید، تشیید، نیرودهی، نیرومندی ۲. تایید، ترهیب ≠ تضعیف، شقی
-
تشید
لغتنامه دهخدا
تشید. [ ت َ ش َی ْ ی ُ ] (ع مص ) پوست را خوشبوی مالیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به تشیید شود.
-
عواقد
لغتنامه دهخدا
عواقد. [ ع َ ق ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عاقِدة.(از اقرب الموارد). رجوع به عاقدة شود. گره زنندگان .(فرهنگ فارسی معین ). || عهدکنندگان . (فرهنگ فارسی معین ) : ازبرای تشیید قواعد دین وملت و تشدید عواقد فرض و سنت ، انبیا و رسل را به خلایق فرستاد. (جوامعالحکایا...
-
برافراشتن
لغتنامه دهخدا
برافراشتن . [ ب َ اَ ت َ ] (مص مرکب ) برافراختن . افراشتن . بالا بردن . بلند کردن . (ناظم الاطباء). ترفیع : بصدمردش از جای برداشتی ز هامون بگردون برافراشتی . فردوسی .|| تشیید. شید. برافراشتن بنا. (ترجمان القرآن ) : و پادشاهان محتشم را حث ّ باید کرد ب...
-
مُّشَيَّدَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
مرتفع و استوارشده (بروج مشيدة یعنی برجهاي سخت بنيان . مشيدة از تشييد به معني رفع و بلندي است که اصل آن از " شيد " که به معني گچ است ،ميباشد چون به وسيله گچ بناها مرتفع و زينت داده ميشوند. بروج مشيدة معنايش بناهاي محکم و بلندي است که در چهار کنج ...
-
تهندس
لغتنامه دهخدا
تهندس . [ ت َ هََ دُ ] (ع مص جعلی ) از هندسه معرب اندازه ٔ فارسی . اندازه گیری بنا و زمین و جز اینها : این بنده مترجم ، روز تهندس این بنیاد بدیع و طرح نهاد این عمارت رفیع در خدمت این کافی الکفاة حاضر بود. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ). سارویه در... تهندس و...