کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تشکن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تشکن
لغتنامه دهخدا
تشکن . [ ت َ ک َ] (اِخ ) دهی از دهستان سماق ، بخش چگنی شهرستان خرم آباد. کوهستانی و معتدل است و 480 تن سکنه دارد. آب آن از سراب رفسنجان و محصول آنجا غلات و لبنیات است و مردم آنجا به زراعت و گله داری اشتغال دارند. و در چادر و خانه ساکنند. (از فرهنگ جغ...
-
تشکن
واژهنامه آزاد
تشکن دهستانی ست بزرگ واقع در شهرستان دوره چگنی و به مرکزیت روستای سرانبار کلانتری
-
تشکن
واژهنامه آزاد
تشکن دهستانی سرسبز و بسیار خوش آب و هواست که در بین کوه های سر به فلک کشیده سفید کوه و قلعه رکن الدین محصور می باشد . آب آشامیدنی این دهستان از سرابی در جوار سفید کوه با نام سراب رفتخان تأمین که بسیار خوشگوار و سالم می باشد . پیشه مردمان این دهستان ک...
-
جستوجو در متن
-
تساخین
لغتنامه دهخدا
تساخین . [ ت َ ] (ع اِ) موزه ها. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خِفاف . (اقرب الموارد) (متن اللغة) (المنجد). کفش راحتی و سبک . صاحب متن اللغة افزاید... واحدآن تسخان یا تسخن است و ابن درید گوید: ولااعرف صحة ذلک . || قدور. (متن اللغة). مراجل . (اقرب ال...