کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تشویق (به عمل بد) کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
incentive theory
نظریۀ تشویق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نظریهای دربارۀ انگیزش که بر اهمیت مشوقهای مثبت و منفی در تعیین رفتار تأکید میکند
-
تشویق کرد
فرهنگ واژههای سره
انگیزاند
-
تشویق كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استحث
-
تشویق و تمجید
دیکشنری فارسی به عربی
تصفيق
-
تحریک و تشویق
فرهنگ گنجواژه
تحریص.
-
مزد و تشویق
فرهنگ گنجواژه
پاداش.
-
جستوجو در متن
-
حرض
دیکشنری عربی به فارسی
برانگيختن , جرات دادن , تربيت کردن , تشويق (به عمل بد) کردن , معاونت کردن(درجرم) , تشويق , تقويت , ترغيب (به کار بد) , انگيختن , باصرار وادار کردن , تحريک کردن , وادار کردن
-
اغواگری
واژهنامه آزاد
اِغواگری؛ فریبکاری، وسوسه گری، با پند و نصیحت بد گمراه کردن، عمل گمراه کردن، عمل برانگیختن و تحریک به کارهای بد.
-
کژ باختن
فرهنگ فارسی معین
(کَ. تَ) (مص ل .) 1 - بد معامله کردن ، فساد کردن . 2 - عمل کسانی که بازی نرد یا امثال آن را با داشتن مهارت و استادی کافی بد بازی می کنند.
-
abuses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوء استفاده، توهین، سوء استعمال، فحش، خفت، پرخاش، تهمت، بد زبانی، بد دهانی، خواری، سب، فحش دادن، بد بکار بردن، بد استعمال کردن، سو استفاده کردن از، بدرفتاری کردن نسبت به، به زنی تجاوز کردن، ننگین کردن، بدگویی کردن، پرخاش کردن، خوار کردن، خفت دادن، بد...
-
متلک گویی
لغتنامه دهخدا
متلک گویی . [ م َ ت َ ل َ ] (حامص مرکب ) عمل متلک گو. لغز خواندن . بد زبانی . استهزا کردن .
-
ددر رفتن
لغتنامه دهخدا
ددر رفتن . [ دَ دَ رَ ت َ ] (مص مرکب ) تباهی کردن زن . بیرون رفتن زن از خانه برای تباهی . به عمل ناشایست شدن ِ زن . به تبهکاری شدن زن . به کار بد رفتن زن . بیرون رفتن زن از خانه برای اعمال بد. || در تداول اطفال ، از خانه به کوچه یا خیابان رفتن برای گ...
-
اساءة
دیکشنری عربی به فارسی
بد بکار بردن , بد استعمال کردن , سو استفاده کردن از , ضايع کردن , بدرفتاري کردن نسبت به , تجاوز به حقوق کسي کردن , به زني تجاوز کردن , ننگين کردن
-
تباه کاری
لغتنامه دهخدا
تباه کاری . [ ت َ ] (حامص مرکب ) عمل تباهکار. خرابکاری . کاری زشت و بد کردن . افساد. تبهکاری . || فسق . فجور. || زنا. رجوع به تباه و دیگر ترکیب های آن شود.