کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تشویة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تشویة
لغتنامه دهخدا
تشویة. [ ت َش ْ ی َ ] (ع مص ) بریانی دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). بریانی خورانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || بریان کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث اللغات ). بریانی کردن (زوزنی ). || دادن گوشت کسان را تا بریان کنند. (منتهی الارب ...
-
تشویة
لغتنامه دهخدا
تشویة. [ ت َش ْ ی َ ] (ع مص ) زشت خلق کردن . (تاج المصادر بیهقی ). زشت خلق گردانیدن . (زوزنی ). زشت گردانیدن روی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زشت کردن روی و جز آن . (آنندراج ). || چشم بد رسانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطبا...
-
واژههای مشابه
-
تشویه
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) زشت کردن روی .
-
تشويه
دیکشنری عربی به فارسی
اعوجاج , قطع عضو , تحريف
-
تشویه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تشویَة] [قدیمی] tašvih ۱. زشت کردن روی.۲. به کسی چشم بد رسانیدن.
-
تشويه السمعة
دیکشنری عربی به فارسی
بدنام کردن
-
واژههای همآوا
-
تشویط
لغتنامه دهخدا
تشویط. [ ت َش ْ ] (ع مص ) دراز شدن سفر. || جوش دادن دیگ را. || نیک پختن گوشت را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || راندن اسب را بحدی که مانده گردد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || چیزی با آتش داشتن تا موی بسو...
-
جستوجو در متن
-
اعوجاج
دیکشنری فارسی به عربی
تشويه
-
قطع عضو
دیکشنری فارسی به عربی
تشويه
-
تحریف
دیکشنری فارسی به عربی
بديل , تزييف , تشويه
-
بدنام کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اطعن به , اعدام , عيب , موذي ، تشويه السمعة
-
طبخ الذهب
لغتنامه دهخدا
طبخ الذهب . [ طَ خُذْ ذَ هََ ] (ع اِ مرکب ) تشویه ٔ طلا. پُختن زر. (الجماهر بیرونی ص 233).