کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تشوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تشوش
/tašavvoš/
معنی
شوریده شدن؛ آشفته گشتن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تشوش
فرهنگ فارسی معین
(تَ شَ وُّ) [ ع . ] (مص ل .) شوریده شدن .
-
تشوش
لغتنامه دهخدا
تشوش . [ ت َ ش َوْ وُ ] (ع مص )شولیده شدن . (مجمل اللغة). شوریده شدن کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
تشوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tašavvoš شوریده شدن؛ آشفته گشتن.
-
جستوجو در متن
-
متشوش
لغتنامه دهخدا
متشوش . [ م ُ ت َ ش َوْ وِ ] (ع ص ) کارشوریده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آشفته و مضطرب و پریشان . (ناظم الاطباء). و رجوع به تشوش شود.
-
تشاوش
لغتنامه دهخدا
تشاوش . [ ت َ وُ ] (ع مص ) درآمیخته شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اختلاط قوم . (از متن اللغة). تهاوش . (اقرب الموارد) (المنجد). صاغانی گوید: که تشاوش مانند تشوش است و ابومنصور گوید آنرا در عرب اصلی نیست و از کلام مولدین است و اصل آن...
-
شولیده
لغتنامه دهخدا
شولیده . [ دَ / دِ ] (ن مف / نف )اسم مفعول از شولیدن . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). درهم و پیچیده . پریشان شده و درهم گشته و حیران گردیده . (برهان ). (مرادف ) شوریده و ژولیده . (انجمن آرا) (آنندراج ). پریشان شده و درهم گشته و ژولیده . (ناظم الاطباء).- زل...
-
شوریدگی
لغتنامه دهخدا
شوریدگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) حالت و چگونگی شوریده . اضطراب و پریشانی و آشفتگی . (ناظم الاطباء). بی آرامی . اختلاط. تشویش . تشوش . (یادداشت مؤلف ).- شوریدگی دریا؛ تلاطم . تواطس . انقلاب بحر. تموج آن . (یادداشت مؤلف ).- شوریدگی عقل و خرد؛اختلاط عقل ...
-
تشویش
لغتنامه دهخدا
تشویش . [ ت َش ْ ] (ع مص ) شوریده گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مجمل اللغة). شوریده بکردن . (زوزنی ) (دهار). شوریده کردن کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پریشان کردن . (غیاث اللغات ). در قاموس آمده است که تشویش و مش...
-
اصوات
لغتنامه دهخدا
اصوات . [ اَص ْ ](ع اِ) ج ِ صوت . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 65) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). آوازها. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بانگها. فریادها. صوتها و صداها. (ناظم الاطباء).و رجوع به صوت شود. || آوازه ها. نیکنامیها. شهرتها. (از اقرب الموارد). و رجوع...