کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تشهیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تشهیة
لغتنامه دهخدا
تشهیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) کسی راگفتن چه آرزو کند تا ترا بدهم . (تاج المصادر بیهقی ). فا کسی گفتن ترا چه آرزو می باشد تا ترا آن بدهم . (زوزنی ). بر خواهانی چیزی انگیختن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
تشحیط
لغتنامه دهخدا
تشحیط. [ ت َ ] (ع مص ) در خون طپانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). و رجوع به تشحط شود.
-
جستوجو در متن
-
مشهی
لغتنامه دهخدا
مشهی . [ م ُ ش َهَْ هی ] (ع ص ) آرزودهنده یعنی اشتهاپیداکننده . از تشهیة. (غیاث ). برخواهان چیزی ، انگیزنده کسی را. (آنندراج ). برانگیزاننده ٔ آرزوی نفس . (ناظم الاطباء). آرزوآور. آرزوکش . اشتهاآور. شهوت انگیز. خواهش انگیز. (یادداشت مؤلف ).