کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تشنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تشنج
/tašannoj/
معنی
۱. درهمکشیده شدن؛ ترنجیده شدن.
۲. کشیده شدن اعضای بدن؛ ترنجیدگی.
۳. (پزشکی) انقباضات غیر ارادی عضلات که ناشی از تحریکات غیرعادی مغز است و گاه باعث بیهوشی میشود.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. جنبش، لرزه ≠ سکون
۲. بحران، تنش، ناآرامی ≠ آرامش
۳. ترنجیده شدن
برابر فارسی
ناآرامی، لرزش، تنش
فعل
بن گذشته: تشنج کرد
بن حال: تشنج کن
دیکشنری
fit, spasm, tension
-
جستوجوی دقیق
-
تشنج
واژگان مترادف و متضاد
۱. جنبش، لرزه ≠ سکون ۲. بحران، تنش، ناآرامی ≠ آرامش ۳. ترنجیده شدن
-
تشنج
فرهنگ واژههای سره
ناآرامی، لرزش، تنش
-
تشنج
فرهنگ فارسی معین
(تَ شَ نُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - انقباضات پی درپی و غیرارادی ماهیچه ها. 2 - در فارسی به معنای ناآرامی ، آشفتگی .
-
تشنج
لغتنامه دهخدا
تشنج . [ ت َ ش َن ْ ن ُ ] (ع مص ) انجوغ گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). درکشیدگی و ترنجیدگی پوست . یقال : تشنج جلده ؛ ای تقبض . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کشیده شدن عضو که از حرکت انبساطی بازماند، خواه از برودت ، خواه از یبوست ...
-
تشنج
دیکشنری عربی به فارسی
شنج , تشنج , پرش , تکان , اشوب , چنگه , چنگوک , گرفتگي عضلا ت , انقباض ماهيچه در اثر کار زياد , دردشکم , محدودکننده , حصار , سيخدار کردن , محدود کردن , درقيد گذاشتن , جاتنگ کردن
-
تشنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] (پزشکی) tašannoj ۱. درهمکشیده شدن؛ ترنجیده شدن.۲. کشیده شدن اعضای بدن؛ ترنجیدگی.۳. (پزشکی) انقباضات غیر ارادی عضلات که ناشی از تحریکات غیرعادی مغز است و گاه باعث بیهوشی میشود.
-
تشنج
دیکشنری فارسی به عربی
تشنج , داء الکزاز , هزة , هستيريا ، استفزاز
-
واژههای مشابه
-
تشنج لاارادي
دیکشنری عربی به فارسی
انقباض غير عادي عضلا ت , حرکات غير ارادي اندامها
-
افزایش تشنج
دیکشنری فارسی به عربی
تصعيد التوتر
-
تشنج موضعی
دیکشنری فارسی به عربی
مقص
-
تشنج سخت
دیکشنری فارسی به عربی
صدمة
-
تشنج زدایی
دیکشنری فارسی به عربی
إزالة التواتر
-
حالت تشنج
دیکشنری فارسی به عربی
حالة التوتر
-
تشنج یافتن روابط
دیکشنری فارسی به عربی
التفاقم في العلاقات