کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تشلیخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تشلیخ
/tašlix/
معنی
سجاده؛ جانماز.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تشلیخ
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ معر. ] (اِ.) سجاده ، جانماز.
-
تشلیخ
لغتنامه دهخدا
تشلیخ . [ ت َ ] (اِ) سجاده بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 77) (اوبهی ). سجاده و جای نمازباشد. (فرهنگ جهانگیری ) (از برهان ) (از فرهنگ رشیدی ). سجاده و مصلی . (شرفنامه ٔ منیری ). همان تسلیخ که سجاده باشد. (انجمن آرا) (آنندراج ). دکتر محمد معین درحاشیه ٔ...
-
تشلیخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصحفِ تسبیح] [قدیمی] tašlix سجاده؛ جانماز.
-
جستوجو در متن
-
تسلیخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصحفِ تسبیح؟] [قدیمی] taslix = تشلیخ
-
جانماز
واژگان مترادف و متضاد
تسلیخ، تشلیخ، سجاده، مصلی
-
تسلیخ
لغتنامه دهخدا
تسلیخ . [ ت َ ] (اِ) سجاده و جانماز را گویند و به این معنی با شین نقطه دار هم آمده است .(برهان ) (از ناظم الاطباء). سجاده است که فارسی آن جای نماز است و این لغت چون غیرمشهور است در اشعار به مناسبت تشبیه ، تسبیح خوانده اند و مرکز لام را با، تصور کرده ...
-
ژنده
لغتنامه دهخدا
ژنده . [ ژَ / ژِ دَ / دِ ] (ص ، اِ) پاره . پاره پاره . ژند. کهنه . لته . دلق . رُکو. خرقه . جامه ٔ دریده وکهن گشته . مندرس . جامه ٔ پاره پاره . کهن . (حاشیه ٔ لغت نامه ٔ اسدی ). خَلَق . خَلَق شده . فرسوده . مستعمل . پینه دار. دریده و کهن گشته و خَلَق...
-
ابوالعباس
لغتنامه دهخدا
ابوالعباس . [ اَ بُل ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) مروزی . ابن جبود. صاحب مجمع الفصحاء گوید: او در زمان مأمون خلیفه ٔ عباسی میزیسته و به سال 200 هَ. ق . درگذشته است و گویند مأمون را در سفر خراسان بفارسی مدح گفته و هزار دینار صلت یافته است و صاحب لباب الالبا...