کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تشریفاتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تشریفاتی
مترادف و متضاد
۱. ظاهرسازی
۲. بیمحتوا
۳. تجملی، تکلفآمیز
۴. مناسب تشریفات
۵. هوادار تشریفات، پایبند تشریفات
۶. متکلف
دیکشنری
ceremonial, formal, ritual, state
-
جستوجوی دقیق
-
تشریفاتی
واژگان مترادف و متضاد
۱. ظاهرسازی ۲. بیمحتوا ۳. تجملی، تکلفآمیز ۴. مناسب تشریفات ۵. هوادار تشریفات، پایبند تشریفات ۶. متکلف
-
تشریفاتی
دیکشنری فارسی به عربی
رسمي
-
تشریفاتی
واژهنامه آزاد
فرمالیته.
-
واژههای مشابه
-
رستوران تشریفاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← غذاخوری تشریفاتی
-
fine dining restaurant
غذاخوری تشریفاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] نوعی غذاخوری با خدمات کامل و چندمرحله غذای ویژه در هر وعده غذا متـ . رستوران تشریفاتی
-
اقدامات تشریفاتی
دیکشنری فارسی به عربی
إجراءاتٌ رَتيبة (رُوتينية)
-
جستوجو در متن
-
ceremonial occasion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مراسم تشریفاتی
-
check-out procedure
روال خروج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] تشریفاتی که در زمان خروج مهمان انجام میشود
-
check-in procedure
روال ورود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] تشریفاتی که در زمان ورود مهمان انجام میشود
-
ژنرال آجودان
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ فر. ] (اِمر.) مقام نظامی تشریفاتی که از سوی فرمانده کل تعیین می شود.
-
ceremonial
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مراسم، تشریفات، اداب، تشریفاتی، مربوط به جشن
-
بیپیرایه
واژگان مترادف و متضاد
بیآلایش، بیریا، خاکی، خودمانی، درویش، ساده ≠ تشریفاتی، مقرراتی
-
یاک
لغتنامه دهخدا
یاک . (فرانسوی ، اِ) نوعی کشتی تفریحی و تشریفاتی . معرب آن یخت باشد.