کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تشح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تشح
لغتنامه دهخدا
تشح . [ ت َ ش َ ] (ع اِ) ترس و بیم بمعنی تشحه است . رجل اَتشح ؛ مرد تشحه ناک . (منتهی الارب ). مردی است بددل یا خشمناک یا پلیدنفس و حریص . تشح به تحریک مثل تشحه . (از شرح قاموس ). || جدّ و حمیت . (آنندراج ). رجوع به تشحه شود.
-
واژههای همآوا
-
تشه
لغتنامه دهخدا
تشه . [ ت َ ش َ / ش ِ ] (اِ) پیمانه ٔ روغن . (برهان ) (شرفنامه ٔ منیری ) (ناظم الاطباء). پیمانه ٔ روغن که بدان روغن در چراغ اندازند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
تشحاء
لغتنامه دهخدا
تشحاء. [ ت َ ] (ع ص ) مؤنث اتشح ؛ یعنی زن خبیث النفس و حریص . (ناظم الاطباء). رجوع به تشح و تشحة شود.
-
تشحة
لغتنامه دهخدا
تشحة. [ت ُ ح َ ] (ع اِ) جدّ و درستی است که در مقابل هزل و بازی باشد. (شرح قاموس ). جدّ و حمیت ، در اصل وشحة بوده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ننگ و عار داشتن و اصل آن وشحه است ... (شرح قاموس ). || بددلی و ترس است . (شرح قاموس ) (منت...