کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تشجيع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تشجيع
معنی
تشويق , دلگرمي
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تشجيع
دیکشنری عربی به فارسی
تشويق , دلگرمي
-
واژههای مشابه
-
تشجیع
واژگان مترادف و متضاد
۱. اغوا، انگیزش، تحریص، تحریض، تحریک، ترغیب، تشویق ۲. دلیر کردن، جرات کردن، قویدل ساختن، روحیهدادن، برانگیختن
-
تشجیع
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) دلیر کردن ، جرأت دادن .
-
تشجیع
لغتنامه دهخدا
تشجیع. [ ت َ ] (ع مص ) دلیر کردن کسی را. (زوزنی ). دلیر کردن و دل دادن کسی را. (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دلیر کردن و قوت قلب دادن کسی را. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد)(از المنجد). || به شجاعت صفت کردن . (منتهی الارب ) (آنن...
-
تشجیع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tašji' دلیر کردن؛ قویدل ساختن؛ جرئت دادن.
-
تشجیع کردن
دیکشنری فارسی به عربی
شجع , قلب
-
تحریک و تشجیع کردن
دیکشنری فارسی به عربی
متحرک
-
قوت دادن(به) تشجیع کردن
دیکشنری فارسی به عربی
نشط
-
جستوجو در متن
-
cheer up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تشویق کردن، تشجیع کردن
-
embolden
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تشویق، تشجیع کردن، جسور کردن
-
emboldens
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتش، تشجیع کردن، جسور کردن
-
solicitant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متهم، متقاضی، تشجیع کننده
-
heartened
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دلربا، دل دادن، جرات دادن، تشجیع کردن